اشغالگری مجدد افغانستان برای مقابله با چین و روسیه

ارسال شده در: سیاسی | ۰

تصویر یادداشت

آمریکا با افزایش نیروهای خود در افغانستان نه تنها به دنبال پایان دادن به جنگ در این کشور نیست، بلکه با تثبیت حضور دائمی در افغانستان و ادامه اشغالگری در پی این است از نزدیک تحرکات چین و روسیه را رصد کند.

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا که در دوران تبلیغات انتخاباتی بارها اعلام کرده بود در صورت ورود به کاخ سفید نیروهای آمریکایی را از افغانستان خارج می کند، اکنون سیاست خود را تغییر داده است. سیاستی که بر اساس آن نه تنها نیروهای فعلی (۸۴۰۰) در افغانستان باقی می مانند، بلکه ۴ هزار نیروی جدید نیز به افغانستان اعزام می شوند. درخت جنگی که جورج بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا در افغانستان کاشت، با گذشت ۱۶ سال هنوز میوه­ ای برای آمریکا و افغان ها در پی نداشته و تنها ثمره آن، کشته شدن هزاران افغانی و صدها سربازان آمریکایی بوده است و حالا، ترامپ راهبردی را انتخاب کرده که نتیجه آن اشغالگری مجدد افغانستان و ادامه طولانی ترین جنگ این کشور است.

بنابراین، بر اساس این طرح که فرمان آن ماه گذشته میلادی توسط ترامپ صادر شد، ماموریت آمریکایی ها از حالت مستشاری به مداخله مستقیم تغییر می یابد، چیزی که جز تشدید جنگ داخلی و کشتار انسان های بی گناه حاصلی در پی ندارد. با اتخاذ سیاست عجولانه از سوی ترامپ، بار دیگر دور باطل در افغانستان تکرار خواهد شد و با افزایش درگیری ها دود آن به چشم کشورهای منطقه نیز خواهد رفت.

اعزام چند هزار نظامی جدید به افغانستان دردی از مشکلات افغانستان را دوا نخواهد کرد و آمریکا با این سناریو می خواهد از این کشور به عنوان خیز برداشتن برای اهداف دیگر استفاده کند. ادعای ترامپ از اعزام این نیروها برای ایجاد امنیت و ثبات درحالی است که پیش از این بیش از ۱۰۰ هزار نیروی آمریکا و ناتو نتوانستند این هدف را عملی کنند. طرح جدید ترامپ درحالی است که او در نوامبر ۲۰۱۳ در توییتر خود نوشته بود:«ما خون و هزینه بسیار زیادی در افغانستان صرف کرده‌ ایم و حکومت افغانستان اصلا قدردان این زحمات نیست؛ بیایید از افغانستان خارج شویم».

چندین سال اشغالگری آمریکا در افغانستان به تقویت گروه های تروریستی القاعده و داعش در این کشور منجر شده است، گروههایی که در رژیم طالبان مجال کمتری برای بروز فعالیت هایشان داشتند اما پس از سال ۲۰۰۱، از شرایط ناامن افغانستان بهترین بهره برداری را کردند. حتی طالبان که آمریکا شعار نابودی آنرا سر می داد نه تنها از بین نرفت بلکه الان بیش از ۶۰ درصد خاک افغانستان را در اشغال خود دارد. از طرفی، حضور آمریکا در افغانستان چشم انداز صلح را در هاله ای از ابهام قرار داده است و راهبردی که آمریکا در ظاهر برای آوردن طالبان به پای میز مذاکره در پیش گرفته است، به دلیل موضع مخالف طالبان، کاری از پیش نخواهد برد بلکه موفقیت های نیم بند کشورهای منطقه برای از سرگیری مذاکرات صلح نیز از بین خواهد رفت.

به دنبال اتخاذ راهبرد جدید آمریکا، بودجه نظامی این کشور برای سال ۲۰۱۸ نیز افزایش قابل چشمگیری داشته است. تصویب بودجه نظامی ۷۰۰ میلیارد دلاری آمریکا که رقم بی سابقه ای در تاریخ این کشور به شمار می رود، به خوبی نشان می دهد واشنگتن تحرکات جهانی خود را در آینده تشدید خواهد کرد. از این بودجه ۶۰ میلیارد دلار برای تامین هزینه درگیری ارتش در افغانستان، عراق، سوریه و دیگر نقاط جهان لحاظ شده است که نسبت به سال های قبل رشد داشته است. همچنین تلاش سازمان «سیا» برای بر عهده گرفتن نقش بیشتر در افغانستان بیانگر این است که آمریکایی ها برای افغانستان خواب های آشفته ای دیده اند.

تثبیت حضور دائمی

بر اساس پیمان امنیتی واشنگتن-کابل، قرار بود آمریکا به مرور زمان نیروهای خود را کاهش دهد و تامین امنیت افغانستان را به نیروهای داخلی واگذار کند اما شواهد و قرائن حاکی از این است که آمریکایی ها نه تنها میدان افغانستان را ترک نخواهند کرد بلکه در پی تثبیت حضور طولانی مدت خود در این کشور هستند. آمریکا مقابله با تروریسم را به عنوان حربه ای برای ضربه زدن به رقبایش می داند و در تلاش است با بهره برداری از حضور داعش و طالبان در افغانستان نقشه های شوم خود را عملی کند. هر چند آمریکا مدعی است که نیروهای جدید ناامنی ها را کاهش می دهند اما مخالفت رهبران طالبان و اعلام جنگ تمام عیار با نیروهای خارجی تا آخرین نفس بیانگر این است که جنگ و خونریزی همچون سابق ادامه خواهد داشت. همانطور که با امضای پیمان امنیتی درگیری و خشونت بیشتر شد، این استراتژی نیز افغانستان را به سمت منجلاب دیگری می ‌برد.

ترامپ بر این باور است که اگر افغانستان را ترک کنند، دوباره این کشور تبدیل به پناهگاهی امن برای تروریست‌ ها برای حمله به خاک آمریکا خواهد شد و جلوگیری از این تهدیدات، مستلزم حضور قدرتمند نظامی در افغانستان است. ترامپ درحالی مدعی نابودی تروریسم در افغانستان است که بر اساس گزارش ها، تروریست های حاضر در این کشور به طور مستمر از سوی کشورهای خارجی تجهیز می شوند و آمریکا در این میان نقش موثری ایفا می کند. بنابراین، افزایش نیروهای نظامی خارجی یک نوع فریب کاری برای رسیدن به اهداف فرامنطقه ای امریکا می باشد. عمده ترین استراتژی امریکا در جنگ افغانستان ظاهرا ریشه کن سازی لانه های تروریسم و پایان خشونت بود، اما با گذشت بیش از یک و نیم دهه جنگ تاکنون حتی پایتخت افغانستان هم از هیچ نوع آرامشی برخوردار نیست و افزایش حملات انتحاری و اعلام موجودیت داعش این مسئله را به خوبی بازگو می کند.

چشم طمع ترامپ تاجرمسلک بر منابع افغانستان  

شاید دولت های قبلی آمریکا به اهداف اقتصادی در افغانستان چندان اهمیتی نمی دادند اما باتوجه به شخصیت تاجر مسلکی ترامپ، این هدف نیز اخیرا در دستور کار قرار گرفته است. وجود منابع معدنی غنی در این کشور که مشاوران ترامپ پیش از این به آن اشاره کردند برای امریکا می ‌تواند بسیار سودآور باشد. توسعه بخش اقتصادی افغانستان نیز در استراتژی جدید آمریکا عنوان شده است و استفاده از منابع سرشار افغانستان می تواند توجیه دیگری برای حضور امریکا در این کشور باشد. این مسئله زمانی رنگ واقعیت به خود می گیرد که می بینیم چین به عنوان رقیب اصلی واشنگتن، در سال های اخیر خیز بلندی برای تسلط بر منابع طبیعی افغانستان برداشته است. سرمایه گذاری های چند میلیارد دلاری چین در معادن و زیرساخت های اقتصادی افغانستان، دولتمردان آمریکایی را به فکر غارت منابع طبیعی افغانستان انداخته است. مقامات امریکایی نیز استخراج معادن افغانستان را موقعیتی «برد-برد» توصیف می‌کنند که می‌تواند اقتصاد افغانستان را متحول کرده، برای امریکایی ها ایجاد شغل کند و دسترسی بی‌ سابقه ‌ای برای امریکا به منابع معدنی افغانستان باشد که در حال ‌حاضر در انحصار چین قرار دارد. بنابراین، ترامپ نیز از این قافله عقب نمانده و به دنبال حضور در بخش معدن افغانستان است. چرا که ادامه جنگ بدون پشتوانه اقتصادی امکان پذیر نیست و آمریکایی ها سعی دارند بخشی از هزینه های حضور در افغانستان را از طریق تسلط بر منابع طبیعی این کشور جبران کنند.

مقابله با مثلث روسیه- چین- ایران

تجربه گذشته نشان می دهد افزایش نیروهای خارجی در افغانستان با هدف کاهش ناامنی و بی ثباتی نیست بلکه با سیاست های واشنگتن در رقابت با روسیه و چین رابطه مستقیم دارد، این بار هم سیاست اعزام نیرو پس از آن مطرح می شود که روسیه و چین اخیرا به عنوان طرف های تاثیرگذار در روند صلح افغانستان ورود پیدا کرده و با نمایندگان طالبان گفتوگوی هایی را آغاز کرده اند. واشنگتن که مقابله با روسیه و چین را در راس سیاست خارجی خود را قرار داده است، در پی این است با حضور قدرتمند در مناطق حساس و استراتژیک گوی سبقت را از رقبایش برباید. افغانستان مستعد بی ثباتی و جذب افراط گرایان در آسیای مرکزی و مناطق اویغور نشین چین است و حضور عناصر رادیکال در افغانستان و کسب تجربه های جنگی در کنار داعش و طالبان می تواند واشنگتن را در پیشبرد برنامه های منطقه ای اش یاری دهد و از ظرفیت افراط گرایان برای ناامن کردن مرزهای روسیه و چین بهره برداری کند.

آمریکایی­ ها به هیچ وجه حاضر نیستند حیاط خلوتی که با اشغال و صرف میلیاردها دلار به چنگ آورده­ اند، به راحتی به مسکو و پکن تقدیم کنند و به همین منظور واشنگتن می ­خواهد با حضور قدرتمند در افغانستان تحرکات رقبای خود را رصد کند و برای بازگشت مجدد به منطقه نیاز به سناریوی جدیدی دارد و حضور داعش بهترین بهانه برای ادامه اشغالگری است. واشنگتن به دنبال پیروزی در یک رقابت منطقه ای مقابل مسکو است، چرا که میدان سوریه را به روسیه واگذار کرده و بنابراین با برگ افغانستان به دنبال جبران شکست منطقه ای خود است. در واقع، حمله به تروریست‌ ها در افغانستان تنها پوششی برای سیاست‌ های کلان آمریکا به ‌ویژه کنترل ایران، روسیه و چین است و این راهبرد از طریق حضور نظامی طولانی ‌مدت در افغانستان حاصل می ‌شود.

ارزیابی نهایی

در مجموع، افزایش ۴ هزار نظامی در افغانستان نمی تواند جنگ در این کشور را پایان دهد و تنها راه حل جنگ و رسیدن به صلح، تجهیز و آموزش نیروهای افغان برای مقابله با گروه های مسلح است، چرا که بر اساس تجربه، حضور آمریکایی ها در افغانستان جز ویرانی و ناامنی حاصل دیگری به همراه نداشته است و تا زمانی که خارجی ها در این کشور حضور دارند ایجاد ثبات انتظاری بیهوده است. این مسئله را می توان در ۱۶ سال اشغالگری امریکا در افغانستان به خوبی مشاهده نمود، و این بار هم با افزایش نیرو آینده خونین تری در انتظار افغان ها است. همچنانکه حضور طولانی آمریکا نه ‌تنها منجر به شکست تروریست‌ ها در افغانستان نشده است، بلکه علاوه‌ بر طالبان و القاعده زمینه برای رشد داعش در این کشور نیز فراهم شده است و می ‌توان عملیات‌ های آمریکا در این مورد را از پیش شکست ‌خورده دانست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *