همه ‏پرسی اقلیم واهداف صهیونیست‌ها

ارسال شده در: سیاسی | ۰

تصویر یادداشت

 

** چکیده: مسأله کردستان عراق طى چند سال گذشته و همزمان با تشدید اوضاع امنیتى این کشور بار دیگر بسیار پررنگ شده است. مشغول شدن دولت مرکزى عراق به مبارزه با داعش این فرصت را در اختیار کردها قرار داده است تا بیش از هر زمان دیگرى بر برگزارى همه‌پرسی استقلال از عراق تأکید کنند، اما غافل از آن که استقلال کردستان عراق یک مسأله داخلى نیست و کشورهاى منطقه‌اى و فرامنطقه‌اى تعیینکنندگان اصلى آن هستند. نظام سلطه به سرکردگى آمریکاى جنایتکار همواره به‌دنبال آن بوده‌اند که با تکه تکه کردن کردن کشورها و تضعیف قواى نظامى از طریق کاهش جمعیت این کشورها تهدید علیه رژیم صهیونیستى را به حداقل برسانند.پس از بحث و جدل‌ها و مذاکرات فراوان میان دولت اقلیم کردستان و دولت عراق و هم‌چنین سایر بازیگران منطقه‌اى و بین‌المللى، بارزانى روز دوشنبه چهارم مهرماه بدون توجه به هرگونه درخواستى براى لفو برگزارى همه‌پرسی، آن‌را اجرا کرد. مسأله‌اى که مى‌تواند عراق و خاورمیانه را وارد دوران جدیدى از بى‌ثباتى، بحران و تنش کند. اکنون عراق و خاورمیانه در دوران پساهمه‌پرسی به‌سر مى‌برد که چالش‌هاى مربوط به آن بهزودى نمایان خواهد شد. **

•    نقشه شوم صهیونیستى
تعیین زمان همه‌پرسی استقلال اقلیم کردستان عراق در ماه‌هاى اخیر (واجرایى کردن آن) به یکى از مباحث مهم و پرحاشیه در منطقه تبدیل شده و با واکنش گسترده در محافل سیاسى و رسانه‌اى جهان روبه‌رو شده است. با توجه به واکنش‌ها و بازتاب‌هاى این موضوع مى‌توان گفت اکثر کشورهاى جهان و منطقه‌اى مخالف استقلال کردستان عراق هستند و در این میان رژیم صهیونیستى همه‌پرسی براى استقلال شمال عراق را با جدّیت دنبال مى‌کند.
روابط شمال عراق با رژیم صهیونیستى به جنگ اول خلیج فارس و ایجاد منطقه امن در شمال عراق بر مى‌گردد. بسیارى از کارشناسان هدف اصلى فعالیت‌هاى رژیم صهیونیستى در شمال عراق را، ایجاد یک جبهه جدید در مقابل ایران، سوریه وعراق مى‌دانند. جمهورى اسلامى ایران در این زمینه معتقد است که پشت سر قضیه همه‌پرسی استقلال کردستان، صهیونیست‌ها ایستاده‌اند و رژیم صهیونیستى مایل است کردستان عراق را به یک بارانداز علیه کشورهاى مختلف ازجمله ایران تبدیل کند. از طرفى به اعتقاد مقامات سیاسى و امنیتى اقلیم، برقرارى ارتباط با رژیم صهیونیستى مى‌تواند اهداف و منافع این منطقه را در سطح راهبردى تأمین کند. آنان منافع ذیل را براى خود قائل هستند:
۱-    جلب حمایت سیاسى آمریکا؛ یکى از دلایل مهم نزدیکى کردها به رژیم صهیونیستى، استفاده از لابى یهودى (آیپک) جهت جلب نظر آمریکا در حمایت قطعى از استقلال‌طلبى آن‌هاست. آمریکایى‌ها در کوتاه مدت با توجه به منافع خودشان با همه‌پرسی و استقلال این متطقه مخالف‌اند، طورى که وزیر دفاع این کشور در دیدار با نخست وزیر عراق تأکید کرد، واشنگتن مخالف هرگونه اقدام براى تجزیه عراق مى‌باشد.
۲-    مقابله با سوریه، ایران، عراق و ترکیه؛ کردها معتقدند که همگرایى بین کردستان عراق و رژیم صهیونیستى باعث خواهد شدکه بتوانند در مقابل این کشورها که مخالف استقلال و همه‌پرسی هستند، بایستد و اقدامات این کشورها را در جهت جلوگیرى از جدایى کردستان خنثى کند.
۳-    افزایش قدرت اقتصادى و فنى؛ کردها به‌خوبى مى‌دانند بدون داشتن اقتصاد قوى و متحد قدرتمند تشکیل یک دولت مستقل کردى در شمال عراق امکانپذیر نخواهد بود. به همین جهت از مدت‌ها قبل در صدد ایجاد ارتباط اقتصادى با رژیم صهیونیستى بوده‌اند به‌طورى که کردستان عراق براى اولین بار به‌صورت مستقل نفت خود را به این رژیم صادر کرد.
از طرف دیگر رژیم صهیونیستى نیز حمایت آشکار و علنى خود از همه‌پرسی استقلال کردستان و حرکت به‌سوى جدایى اقلیم را با هدف دستیابى به منافع ذیل دنبال مى‌کند:
الف:    فشار به ایران، عراق و سوریه؛ رژیم صهیونیستى در جهت حفظ حیات خود، به‌دنبال درد سرسازى و یافتن راهکارى مناسب در جهت اختلال در غرب آسیا و اوضاع داخلى این کشورهاست و کردستان عراق و طرح استقلال این منطقه، یکى از مهم‌ترین برنامه‌هاى ایجاد ناآرامى و آشوب در غرب اسیاست که سبب مى‌شود افکار عمومى منطقه را از تهدیدات اسرائیل دور کند و حاشیه امنى را براى این رژیم ایجاد نماید؛ کارکردى که اکنون گروه‌هاى تروریستى تکفیرى براى رژیم اسرائیل دارند. در این زمینه مى‌توان اشاره کرد که طى سال‌هاى اخیر سرویس‌هاى اطلاعاتى و نظامى رژیم صهیونیستى به آموزش کردها به‌منظور انجام اقدامات جاسوسى در ایران و سایر کشورها منطقه پرداخته‌اند.
ب:     بهره‌بردارى از منابع نفتى به‌ویژه در منطقه کرکوک؛ نفت عراق و مناطقى که در حوزه اقلیم کردستان قرار دارد، همواره مورد طمع رژیم صهیونیستى بوده است و در همین زمینه روزنامه قطرى عرب آنلاین مى‌نویسد: رژیم صهیونیستى به‌دلیل ذخایر با ارزش نفت در شمال عراق به‌ویژه کرکوک در تلاش است که آن منطقه را به بیت المقدس دیگر تبدیل کند. البته منطقه کرکوک تحت مناقشه اقلیم و دولت مرکزى عراق است و طبق آخرین اخبار بغداد اعلام کرده که الحاق این منطقه به اقلیم، جزء خطوط قرمز دولت مرکزى است که به‌وهیچ‌وجه از آن کوتاه نمى‌آید.
ج:    یافتن متحد ساختار شکن در منطقه حساس غرب آسیا؛ با توجه به این این‌که رژیم صهیونیستى نتوانسته است متحدى قابل اعتماد براى خود در این منطقه پیدا کند تا خود را از حالت انفعالى نجات دهد، لذا استقلال کردستان عراق را فرصتى در جهت یافتن متحدى جدید براى خود قلمداد مى‌کند.

•    شکل‌گیرى اسرائیل دوم در قلب جهان اسلام ومشکلات آینده اقلیم‌
ساز جدایى و تجزیه اقلیم کردستان عراق، گرچه از گذشته وجود داشته و یکى از وعده‌هاى سران حزبى براى کشاندن مردم مظلوم کُرد به‌دنبال خود و تأمین اهداف قبیله‌اى و سیاسى شان بوده، اما درست همزمان با هجوم داعش به موصل وارد مرحله جدیدى شد و همان زمان که تروریسم وحشى تکفیرى با ارعاب به‌دنبال برپایى خلافت داعش و تجزیه کشورهاى عراق و سوریه بود، مسعود بارزانى که در سال‌هاى اخیر با تعطیلى مجلس اقلیم و مدیریت انتخابات، نوعى دیکتاتورى خانوادگى را براى خود رقم زده، با شراکت در چپاول مراکز نظامى، همراه با تروریست‌هاى داعشى، هم به تضعیف قدرت دفاعى دولت مرکزى کمک کرد و هم با غارت منابع ملى شریک داعش شد. او سپس با استفاده از ادبیاتى همسو با حامیان داعش به امتیازخواهى در شرایط بحران برآمده و با طرح جدایى‌طلبى در شرایطى که آن‌را عراق پس از سقوط موصل مى‌نامید، عملاً تجزیه عراق را به رسمیت شناخته و سهم خود را طلب کرد.
بارزانى در سوداى دستیابى به اهداف سیاسى و قبیله‌اى خویش و در هماهنگى با داعش و حامیان آن، چنان پیش رفت که چشم بر پیشروى داعش به‌سوى سنجار (شینگال) و کُردهاى بى‌دفاع ایزدى و جنایات داعشى‌ها علیه زنان و کودکان کُرد سنجارى و آوارگى آنان بست و البته وقتى این موج وحشت به اربیل رسید، او تنها به فکر نجات خود و خانواده‌اش بود و اگر کمک مقاومت مردمى نبود، در مقابل پیشروى داعش به‌سوى مناطق کردنشین، تنها تدبیر راهبردى او در شرایط سخت خارج کردن خاندان و ثروتش از منطقه بود.
در ادامه او که شرایط را براى اهداف تجزیه‌طلبانه و تثبیت دیکتاتورى بر اقلیم مساعد مى‌دید، به طرح همه‌پرسى روى آورد و به پشت‌گرمى رژیم صهیونیستى و آمریکا به اجراى آن اصرار ورزید و همان زمان که کردهاى سوریه طعم تلخ آوارگى و جنگ سخت با تروریسم تکفیرى را تجربه مى‌کردند، او بابى‌تفاوتى در مقابل داعش و در عین حال استفاده از حضور این گروه تروریستى در مرزهاى اقلیم و سوء استفاده از جنایت تروریست‌ها علیه کُردهاى مظلوم ایزدى به تقویت بنیه نظامى با کمک گرفتن از دولت‌هاى خارجى و آن هم بدون هماهنگى با دولت مرکزى عراق پرداخت.
با نگاه به این روند و پیامدهاى تجزیه‌طلبى اقلیم است که آگاهان سیاسى و تحلیل‌گران مسائل سیاسى امنیتى خبر شکل‌گیرى اسرائیل دوم در قلب جهان اسلامى را داده و نگرانى‌هاى خود را به‌صراحت اعلام مى‌دارند.اگرچه رئیس اقلیم کردستان بارها اذعان کرده که در زمان هجوم داعش به اربیل تنها ایران بود که صادقانه به کمک مردم کردستان رفت، بنابراین ایران به‌عنوان منجى روزهاى سخت اقلیم از روى خیر و صلاح با همه‌پرسى و استقلال اقلیم کردستان مخالفت مى‌کند.
بنابراین،مسؤولان جمهورى اسلامى نیز به‌صراحت اعلام داشته‌اند که نه تنها برگزارى رفراندوم را برنمى تابند؛ بلکه با انسداد مرزها، قطع روابط سیاسى و اقتصادى و تعطیلى کنسولگرى، حق ورود به عمق اقلیم و مبارزه با ضد انقلاب مستقر در اقلیم و گروه‌هاى خفته تجزیه‌طلب در آن‌جا را به‌منزله بخشى از اقدامات پیش‌دستانه و احتیاطى براى مقابله با پیامدهاى ضد امنیتى و بحران‌آفرین تصمیم بارزانى در دستور کار قرار داده‌اند.
طبیعى است چنین تصمیمى از سوى دولت‌هاى عراق، سوریه و ترکیه نیز دنبال خواهد شد و در این صورت جدایى اقلیم از عراق که در راستاى سیاست آمریکا و اسرائیل در منطقه و تداوم منازعه در درون جهان اسلام و تشکیل واحدهاى سیاسى وابسته و فاقد قدرت است، نه تنها وضعیت امنیتى و رفاهى ساکنان اقلیم را ارتقا نخواهد داد؛ بلکه جزیره‌اى‌بى‌ثبات و مولد فقر و بدبختى را رقم خواهد زد که البته فرار و آوارگى ساکنان به افزایش نیروى کار در کشورهاى غربى کمک خواهد کرد.
بنابراین مى‌توان مختصات اقلیم پس از رفراندوم و جدا شده را به شرح ذیل پیش‌بینى کرد:
۱٫     درگیر شدن با منازعات قومى محلى و مذهبى پردامنه و مستمر که سال‌ها دامن اقلیم را رها نخواهد کرد.
۲٫     مواجه شدن با تحریم و گرانى و کمبود، پس از انسداد مرزهاى زمینى منطقه اقلیم که مرز دریایى یا زمینى با کشورى همسو نداشته و واردات و صادرات هوایى نیز بسیار محدود و گران است.
۳٫     محروم شدن اقلیم از درآمدهاى نفتى با قطع کمک‌هاى دولت مرکزى عراق و ادعاى ترکیه بر روى این مناطق و مخالفت‌هاى طایفه‌اى اعراب، ترکمن‌ها و حتى ایزدى‌هاى ساکن در مناطق نفتى که دیکتاتورى بارزانى را از خطر تروریسم کور تکفیرى کمتر نمى‌دانند.
۴٫     استفاده ابزارى قدرت‌هاى فرامنطقه‌اى از این زخم و شکاف جدید در پیکره جهان اسلام و استعداد شکل‌گیرى درگیرى‌هاى مقطعى و اقتضایى هرگاه که منافع کثیف آن‌ها علیه جهان اسلام ایجاب کند. در این زمینه تجربه جنگ نیابتى و سوءاستفاده قدرت‌هاى فرامنطقه‌اى و رژیم صهیونیستى از داعش هشدار دهنده خطر تکرار در آینده است.
۵٫    تشدید رقابت‌هاى حزبى در شرایط انحصارگرایى و تمامیت‌خواهى بارزانى و حزب دموکرات که پیش از رفراندوم و ادعاى پدرخواندگى هم هیچ‌گاه به آداب دموکراتیک و همکارى و مشارکت پایبند نبوده است.
۶٫    مأمن گزیدن گروهک‌هاى تجزیه‌طلبى کُردى دیگر کشورها در اقلیم و فراهم شدن شرایط نفوذ و تهاجم قدرت‌هاى مخالف آنان براى سرکوب به درون خاک اقلیم که به ایجادبى‌ثباتى دائمى در منطقه و سلب فضاى ثبات و توسعه انجامیده و تنها فقر و عقب‌ماندگى اقلیم را پایدار و نهادینه خواهد کرد.
بنابراین، رفراندوم و تجزیه اقلیم گرچه براى مسعود بارزانى نوعى شهرت سیاسى و پدرخواندگى در احزاب سیاسى رقم مى‌زند، اما هیچ سودى براى مردم و ساکنان اقلیم به‌جز ناراحتى، فقر، عقب‌ماندگى و آوارگى به‌دنبال نخواهد داشت. مردمى که مى‌توانند در پیوند با واحدهاى سیاسى قدرتمند و به‌عنوان شهروندان کشورهاى فعلى، زندگى شرافتمندانه و آبرومندانه‌اى داشته و زندگى و رفاه نسل‌هاى آینده خود را دنبال کنند، اما متأسفانه بازیگرانى، چون مسعود بارزانى و حامیان حزبى او منافع خود را تنها در ناامنى و چالش تضمین شده مى‌دانند که قدرت‌هاى فرامنطقه‌اى جیره آنان را تأمین کرده یا از کیسه مردم به بهانه شرایط ضد امنیتى ارتزاق کنند.
واقعیت این است که آمریکا و همراهانش طى سال‌هاى قبل با جدّیّت به‌دنبال ایجاد خاورمیانه جدید بر ویرانه‌هاى خاورمیانه قدیم بوده اند؛ خاورمیانه‌اى که رژیم صهیونیستى در آن قوى باشد و دیگر کشورها گرفتاربى‌ثباتى و ویرانى باشند و به قدرى ضعیف شوند که نتوانند در مقابل رژیم اشغالگر قد علم کنند و بروزبى‌ثباتى و ایجاد جنگ نیابتى در منطقه از سال ۲۰۱۱ در این‌راستا انجام شد و نابودى زیرساخت‌هاى سوریه به‌عنوان کمر محور مقاومت و تنها کشور عرب مخالف رژیم صهیونیستى و هم‌چنین نابودى عراق به‌عنوان دیگر ضلع مقاومت، براى افزایش امنیت رژیم اشغالگر و تضعیف ایران در منطقه انجام شد. سران رژیم صهیونیستى بارها مدعى شده‌اند از زمانى که بحران سوریه و عراق شروع شده مرزهاى سرزمین‌هاى اشغالى امن تر شده است.
با این همه اما اکنون رسیدن به این هدف با مشکلات زیادى همراه شده و این طرح در حالت احتضار است، اما آمریکا سعى دارد تا فارغ از رسیدن این طرح به نتیجه یا ناکامى آن، منطقه را همچنان با فرسایش مواجه سازد.
در واقع طرح «خاورمیانه جدید» همچنان آخرین نسخه آمریکا و عمّال منطقه ایش براى مقابله با کشورهاى مستقل منطقه است، اما این طرح، امروزه از طریق دامن زدن به‌بى‌ثباتى در منطقه و مدیریت تروریست‌هاى داعشى و… دنبال مى شود و در هر حال هرچند آمریکا و همراهانش توان سابق را براى ایجاد چنین طرحى ندارند، اما دست از خرابکارى برنداشته و در کوره‌بى‌ثباتى و تروریسم مى‌دمند تا به قدر مقدور به این خواسته برسند، ولى واقعیت‌هاى منطقه راه رسیدن به این خواسته را بسیار دشوار نشان مى‌دهد. این طرح طى سال‌هاى قبل با موانع بزرگى مواجه شده است، اما همچنان دستمایه آمریکا و رژیم صهیونیستى براى‌بى‌ثبات‌سازى منطقه است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *