پشت پرده همه پرسى استقلال کردستان عراق چیست؟

ارسال شده در: آرشیو, سیاسی | ۰

پشت پرده همه پرسى استقلال کردستان عراق چیست؟

تصویر یادداشت

چکیده: تعیین سوم مهرماه به‌عنوان روز برگزارى همهپرسى براى استقلال اقلیم کردستان عراق، به یکى از مباحث مهم و پرحاشیه در منطقه تبدیل شده و با واکنش گسترده در محافل سیاسى و رسانه‌اى جهان روبه‌رو شده است.
با توجه به واکنش‌ها و بازتاب‌هاى این موضوع مى‌توان گفت اکثر کشورهاى جهان و منطقه‌اى مخالف استقلال کردستان عراق هستند و در این میان رژیم صهیونستى همهپرسى براى استقلال شمال عراق را با جدّیت دنبال مى‌کند و این موضوعى است که روزنامه القدس العربى در گزارشى به آن پرداخت.
روابط شمال عراق با رژیم صهیونستى به جنگ اول خلیج فارس و ایجاد منطقه امن در شمال عراق برمى‌گردد. بسیارى از کارشناسان هدف اصلى فعالیت‌هاى رژیم صهیونستى در شمال عراق را، ایجاد یک جبهه جدید در مقابل ایران، سوریه و عراق مى‌دانند. جمهورى اسلامى ایران در اینزمینه معتقد است که پشت سر قضیه همهپرسى استقلال کردستان، صهیونست‌ها ایستاده‌اند و رژیم صهیونستى مایل است کردستان عراق را به یک بارانداز علیه کشورهاى مختلف ازجمله ایران تبدیل کند. بنابراین از الآن مى‌توان مختصات اقلیم پس از رفراندوم و جداشده را به شرح ذیل پیش‌بینى کرد:
۱٫ درگیر شدن با منازعات قومى محلى و مذهبى پردامنه و مستمر که سال‌ها دامن اقلیم را رها نخواهد کرد.
۲٫ مواجه شدن با تحریم و گرانى و کمبود، پس از انسداد مرزهاى زمینى منطقه اقلیم که مرز دریایى یا زمینى با کشورى همسو نداشته و واردات و صادرات هوایى نیز بسیار محدود و گران است.
۳٫ محروم شدن اقلیم از درآمدهاى نفتى با قطع کمک‌هاى دولت مرکزى عراق و ادعاى ترکیه بر روى این مناطق و مخالفت‌هاى طایفه‌اى اعراب، ترکمن‌ها و حتى ایزدى‌هاى ساکن در مناطق نفتى که دیکتاتورى بارزانى را از خطر تروریسم کور تکفیرى کمتر نمى‌دانند.
۴٫ استفاده ابزارى قدرت‌هاى فرامنطقه‌اى از این زخم و شکاف جدید در پیکره جهان اسلام و استعداد شکل‌گیرى درگیرى‌هاى مقطعى و اقتضایى هرگاه که منافع کثیف آن‌ها علیه جهان اسلام ایجاب کند. در اینزمینه تجربه جنگ نیابتى و سوءاستفاده قدرت‌هاى فرامنطقه‌اى و رژیم صهیونیستى از داعش هشداردهنده خطر تکرار در آینده است.
۵٫ تشدید رقابت‌هاى حزبى در شرایط انحصارگرایى و تمامیت‌خواهى بارزانى و حزب دموکرات که پیش از رفراندوم و ادعاى پدرخواندگى هم هیچ‌گاه به آداب دموکراتیک و همکارى و مشارکت پایبند نبوده است.
۶٫ مأمن گزیدن گروهک‌هاى تجزیه‌طلبى کُردى دیگر کشورها در اقلیم و فراهم شدن شرایط نفوذ و تهاجم قدرت‌هاى مخالف آنان براى سرکوب به درون خاک اقلیم که به ایجاد بى‌ثباتى دائمى در منطقه و سلب فضاى ثبات و توسعه انجامیده و تنها فقر و عقب‌ماندگى اقلیم را پایدار و نهادینه خواهد کرد.
بنابراین، رفراندوم و تجزیه اقلیم گرچه براى مسعود بارزانى نوعى شهرت سیاسى و پدرخواندگى در احزاب سیاسى رقم مى‌زند، اما هیچ سودى براى مردم و ساکنان اقلیم به‌جز ناراحتى، فقر، عقب‌ماندگى و آوارگى به‌دنبال نخواهد داشت. مردمى که مى‌توانند در پیوند با واحدهاى سیاسى قدرتمند و به‌عنوان شهروندان کشورهاى فعلى، زندگى شرافتمندانه و آبرومندانه‌اى داشته و زندگى و رفاه نسل‌هاى آینده خود را دنبال کنند، اما متأسفانه بازیگرانى، چون مسعود بارزانى و حامیان حزبى او منافع خود را تنها در ناامنى و چالش تضمینشده مى‌دانند که قدرت‌هاى فرامنطقه‌اى جیره آنان را تأمین کرده یا از کیسه مردم به بهانه شرایط ضدامنیتى ارتزاق کنند. **

قرار است همه‌پرسى اقلیم کردستان عراق براى جدایى از دولت مرکزى در سوم مهرماه برگزار شود.ساز جدایى و تجزیه اقلیم کردستان عراق، گرچه از گذشته وجود داشته و یکى از وعده‌هاى سران حزبى براى کشاندن مردم مظلوم کُرد به‌دبنال خود و تأمین اهداف قبیله‌اى و سیاسى شان بوده است.
یکى از نمونه‌هایى که شباهت زیادى به اعلام استقلال کردستان دارد، الگوى سودان جنوبى است. استقلال سودان جنوبى با همه‌پرسى در سال ۱۳۹۰ به سرانجام رسید؛ اما تلاش براى همین استقلال که به‌معناى تجزیه دهمین کشور وسیع جهان بود، بیش از دو میلیون کشته و زخمى و خیل عظیمى از آوارگان و گرسنگان را بر جاى گذاشت و هنوز این موضوع ادامه دارد.
در سودان جنوبى نیز مانند کردستان عراق حامى اصلى تجزیه رژیم صهیونیستى بود و اکنون مردمان کشور سودان جنوبى به‌دلیل نسل‌کشى‌هایى که عوامل صهیونیستى از مسلمانان به عمل مى‌آورند، روزهاى بسیار سختى راگذرانند. رژیم صهیونیستى از اولین دولت‌هایى است که یک روز پس از اعلام استقلال سودان جنوبى، آن‌را به رسمیت شناخت و «جوبا»، پایتخت سودان جنوبى نیز از نیت خود براى برقرارى روابط دیپلماتیک کامل با رژیم صهیونیستى خبر داد.
استقلال سودان جنوبى هر چند مبتنى بر رأى مثبت بیش از ۹۹ درصد شرکت‌کنندگان در همه‌پرسى بود؛ اما قوام یافتن حضور صهیونیست‌ها در این کشور تازه‌تأسیس، روابط استعمارى پیش از جنگ جهانى دوم را زنده کرد و سودان جنوبى را در مقابل جهان عرب و اسلام قرار داد. امروز نیز صهیونیست‌ها به سرعت در حال استقرار در همه بخش‌هاى  دولتى و خصوصى سودان جنوبى هستند و به‌صراحت اعلام مى‌کنند سرمایه‌گذارى امروزى آن‌ها حاصل دهه‌ها کمک نظامى تل‌آویو به شورشیان جنوب بوده است.
اکنون در اقلیم کردستان عراق رقص با پرچم رژیم صهیونیستى دیده مى‌شود و راه‌پیمایى‌ها هم با پرچم این رژیم اشغالگر است؛ مانند جشن شش سال پیش در روز استقلال سودان جنوبى که پرچم رژیم صهیونیستى برافراشته شد. بى شک اولین پیامدهاى حضور رژیم صهیونیستى در میان مسلمانان کرد، متوجه مردم کردستان عراق است که زمینه نسل‌کشى آن‌ها را صهیونیست‌ها فراهم مى‌کنند؛ موضوعى که اکنون در میانمار دیده مى‌شود. سودان امروز، تصویر فرداى کردستان است اگر اجازه حضور صهیونیست‌ها داده شود.
*    روابط شمال عراق با رژیم صهیونستى‌
روابط شمال عراق با رژیم صهیونستى به جنگ اول خلیج فارس و ایجاد منطقه امن در شمال عراق بر مى‌گردد. بسیارى از کارشناسان هدف اصلى فعالیت‌هاى رژیم صهیونستى در شمال عراق را، ایجاد یک جبهه جدید در مقابل ایران، سوریه وعراق مى‌دانند. جمهورى اسلامى ایران در این زمینه معتقد است که پشت سر قضیه همه پرسى استقلال کردستان، صهیونست‌ها ایستاده‌اند و رژیم صهیونستى مایل است کردستان عراق را به یک بارانداز علیه کشور هاى مختلف ازجمله ایران تبدیل کند. از طرفى به اعتقاد مقامات سیاسى و امنیتى اقلیم، برقرارى ارتباط با رژیم صهیونستى مى‌تواند اهداف و منافع این منطقه را در سطح راهبردى تأمین کند. آنان منافع ذیل را براى خود قائل هستند:
۱–     جلب حمایت سیاسى آمریکا؛ یکى از دلایل مهم نزدیکى کردها به رژیم صهیونستى، استفاده از لابى یهودى (آیپک) جهت جلب نظر آمریکا در حمایت قطعى از استقلال‌طلبى آن‌هاست. آمریکایى‌ها در کوتاه مدت با توجه به منافع خودشان با همه پرسى و استقلال این متطقه مخالف‌اند، طورى که وزیر دفاع این کشور در دیدار با نخست وزیر عراق تأکید کرد، واشنگتن مخالف هرگونه اقدام براى تجزیه عراق مى‌باشد.
۲–     مقابله با سوریه، ایران، عراق و ترکیه؛ کردها معتقدند که همگرایى بین کردستان عراق و رژیم صهیونستى باعث خواهد شدکه بتواند در مقابل این کشورها که مخالف استقلال و همه پرسى هستند، بایستد و اقدامات این کشورها را در جهت جلوگیرى از جدایى کردستان خنثى کند.
۳–     افزایش قدرت اقتصادى و فنى: کردها به‌خوبى مى‌دانند بدون داشتن اقتصاد قوى و متحد قدرتمند تشکیل یک دولت مستقل کردى در شمال عراق امکانپذیر نخواهد بود. به همین جهت از مدت‌ها قبل در صدد ایجاد ارتباط اقتصادى با رژیم صهیونستى بوده‌اند به‌طورى که کردستان عراق براى اولین بار به‌صورت مستقل نفت خود را به این رژیم صادر کرد.
از طرف دیگر رژیم صهیونستى نیز حمایت آشکار و علنى خود از همه پرسى استقلال کردستان و حرکت به‌سوى جدایى اقلیم را با هدف دستیابى به منافع ذیل دنبال مى‌کند:
الف.    فشار به ایران، عراق و سوریه؛ رژیم صهیونستى در جهت حفظ حیات خود، به‌دبنال درد سرسازى و یافتن راهکارى مناسب در جهت اختلال در غرب آسیا و اوضاع داخلى این کشورهاست و کردستان عراق و طرح استقلال این منطقه، یکى از مهم‌ترین برنامه‌هاى ایجاد ناآرامى و آشوب در غرب اسیاست که سبب مى‌شود افکار عمومى منطقه را از تهدیدات اسرائیل دور کند و حاشیه امنى را براى این رژیم ایجاد نماید؛ کارکردى که اکنون گروه‌هاى تروریستى تکفیرى براى رژیم اسرائیل دارند. در این زمینه مى‌توان اشاره کرد که طى سال‌هاى اخیر سرویس‌هاى اطلاعاتى و نظامى رژیم صهیونستى به آموزش کردها به‌منظور انجام اقدامات جاسوسى در ایران و سایر کشورها منطقه پرداخته‌اند.
ب.    بهره‌بردارى از منابع نفتى به‌ویژه در منطقه کرکوک؛ نفت عراق و مناطقى که در حوزه اقلیم کردستان قرار دارد، همواره مورد طمع رژیم صهیونیستى بوده است و در همین زمینه روزنامه قطرى عرب آنلاین مى‌نویسد: رژیم صهیونستى به‌دلیل ذخایر با ارزش نفت در شمال عراق به‌ویژه کرکوک در تلاش است که آن منطقه را به بیت المقدس دیگر تبدیل کند. البته منطقه کرکوک تحت مناقشه اقلیم و دولت مرکزى عراق است و طبق آخرین اخبار بغداد اعلام کرده که الحاق این منطقه به اقلیم، جزء خطوط قرمز دولت مرکزى است که به‌وهیچ‌وجه از آن کوتاه نمى‌آید.
ج.    یافتن متحد ساختار شکن در منطقه حساس خاورمیانه؛ با توجه به این این‌که رژیم صهیونیستى نتوانسته است متحدى قابل اعتماد براى خود در این منطقه پیدا کند تا خود را از حالت انفعالى نجات دهد، لذا استقلال کردستان عراق را فرصتى در جهت یافتن متحدى جدید براى خود قلمداد مى‌کند.
*    پشت پرده همه پرسى استقلال کردستان‌
طرح استقلال کردستان عراق را مى‌توان به‌نوعى ته مانده طرح «خاورمیانه بزرگ» دانست. مرکز ثقل این طرح تأمین منافع و امنیت آمریکا و نماینده تام‌الاختیار آن در منطقه یعنى رژیم اسرائیل بود. حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ با ادعاى برخوردارى صدام از سلاح‌هاى کشتار جمعى، یکى از اصلى‌ترین گام‌هاى این طرح بود.
یک سال بعد مقامات تل‌آویو دریافتند حذف صدام برخلاف آنچه آنان و آمریکایى‌ها گمان مى‌کردند منجر به روى کارآمدن حکومتى دست‌نشانده نخواهد شد و مردم عراق اجازه چنین کارى را به اشغالگران نمى‌دهند. سال ۲۰۰۴ یعنى یک سال پس از آغاز اشغال عراق، یک مقام بلندپایه صهیونیستى گفت: نومحافظه‌کاران (تیم جنگ‌طلب بوش پسر در واشنگتن) هنوز خیال مى‌کنند مى‌توانند خرگوش را از کلاه بیرون بیاورند!
همان سال سیمور هرش در گزارش مفصلى که نیویورکر منتشر کرد، از حضور نیروهاى امنیتى اسرائیل در شمال عراق و آموزش شبه نظامیان کُرد خبر داد. حضورى که کماکان ادامه داشته و بسیارى از عملیات‌هاى خرابکارانه علیه ایران نیز از همین منطقه برنامه‌ریزى شده و همچنان مى‌شود. گزارش‌ها و اسناد متعدد و معتبر نشان مى‌دهد تروریست‌هاى پژاک که حدود ۶ سال پیش با عملیات مقتدرانه سپاه در شمال غرب کشور تار و مار شدند، از پشتیبانى مالى، تسلیحاتى و اطلاعاتى رژیم صهیونیستى برخوردار بوده‌اند.
شکست پروژه آمریکایى – صهیونیستى اشغال عراق البته مانع از برنامه‌ریزى‌هاى بعدى نشد. ظهور داعش طرح جایگزین آن بود. نکته جالب آن‌که مسعود بارزانى در سال ۲۰۱۴ و اوج قدرت‌نمایى و ظهور داعش از آن حمایت کرد و آن‌را «انقلاب قبیله» نامید. اما از آن‌جا که مانند همیشه برخى از رهبران گروه‌هاى کردى براى قدرت‌هاى فرامنطقه‌اى ابزارى براى بازى‌هاى ژئوپولتیک بیشتر نیستند و از فدا کردن توده‌هاى مظلوم کرد دریغ نمى‌ورزند، داعش به قلمرو آنان نیز حمله کرد و جنایت‌ها آفرید. آمریکایى‌ها که داعش را پیروز نهایى میدان مى‌دانستند نیازى به کشیدن افسار آن‌ها نداشتند و به کردستان نیز هیچ کمکى نکردند. این بار نیز جمهورى اسلامى بود که مردانه وارد میدان شد و اگر رشادت سردار سلیمانى و یارانش نبود، امروز کردستان عراقى وجود نداشت که بارزانى به‌دبنال استقلال آن باشد.
حال که افسانه داعش نیز رو به پایان است، آمریکا و رژیم اسرائیل باید به‌دبنال طرح دیگرى باشند. طرحى که بتواند پیروزى بلامنازع محور مقاومت در منطقه را تحت تأثیر خود قرار دهد. براى این بازى چه کارتى بهتر از برخى از گروه‌هاى کرد!؟ «عوفرا بنجیو» رئیس مطالعات کُردى دانشگاه تل‌آویو در این زمینه مى‌گوید: شکل‌گیرى کشور مستقل کردستان باعث تضعیف کشورهاى متعددى که با رژیم صهیونیستى دشمنى تاریخى دارند مثل عراق، سوریه و ایران مى شود؛ به اعتقاد آن‌ها کردستانى که در دل کشورهاى مقاومت تشکیل شود مى‌تواند براى ملت‌هاى منطقه حامى محور مقاومت دردسرآفرین باشد.
آنچه امروز به‌عنوان استقلال کردستان عراق مطرح مى‌شود، قطعه‌اى از پازل بزرگ‌تر «طرح یینون» است. مولف این طرح اُدد یینون استراتژیست صهیونیستى و مشاور آریل شارون (قصاب صبرا و شتیلا) است که در فوریه سال ۱۹۸۲ در مجله عبرى «کایونیم» (به‌معناى دستورالعمل‌ها) از این طرح رونمایى کرد. عنوان این طرح «یک استراتژى براى اسرائیل در دهه ۱۹۸۰» بود که بعدها به «طرح یینون» معروف شد. خلاصه این طرح تقریباً مفصل، آن است که اسرائیل باید قدرت برتر منطقه باشد و یکى از اصلى‌ترین ابزار تحقق این هدف، تجزیه کشورهاى قوى و بزرگ منطقه غرب آسیاست. برخى شکارها بزرگ‌تر از دهان اسرائیل هستند، پس باید ابتدا آن‌ها را لقمه لقمه کرد، سپس بلعید. این طرح به‌طور مشخص در مورد عراق مى‌گوید؛ باید به سه کشور شیعه به مرکزیت بصره، سنى به مرکزیت بغداد و کُرد به مرکزیت موصل تقسیم شود.
ساده‌اندیشانه است اگر گمان کنیم طرح تجزیه صرفاً به کردستان عراق محدود مى‌شود. آمریکایى‌ها در شمال سوریه و شرق رود فرات ۱۰ پایگاه نظامى احداث کرده‌اند. تحرکات و فعالیت‌هاى آنان در این منطقه نشان مى‌دهد، براى کُردهاى سوریه نیز خواب مشابهى دیده‌اند و البته مدتهاست شمار قابل توجهى از تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران سیاست خارجى آن مى‌گویند راه حل بحران سوریه سیستم فدرالى و در نهایت تجزیه این کشور است.
کردستان مستقل خرگوشى اسرائیلى است که قرار است از کلاه پساداعش خارج شود. این نمایش شاید در ابتدا براى شمارى از مردم کُرد عراق جذاب به نظر برسد اما زمان زیادى طول نمى‌کشد که متوجه شوند چه کلاهى سرشان رفته و ابزار کدام بازى شده‌اند. نتیجه این بازى خطرناک، چیزى جز افزایش ناامنى و آشوب در منطقه نخواهد بود. براى صهیونیست‌ها چه بهتر از این!؟ فلسطینى‌هاى فراموش شده را بیشتر مى‌کشند و خانه‌هایشان را خراب مى‌کنند و شهرک‌هاى جدید مى‌سازند. این نمایش اگرچه براى کُردها آبى نخواهد داشت اما براى صهیونیست‌ها حسابى نان دارد. البته اگر نیروهاى عظیم و مردمى مقاومت اجازه بدهند، که نمى‌دهند.
شکست پروژه عظیم «تروریست‌هاى تکفیرى» که به مدرن‌ترین تجهیزات جنگى آمریکایى مجهز بوده و از سرتاسر جهان جمع‌آورى شده و ده‌ها کشور مدرن و عقب‌مانده پشت آن قرار داشتند، شوخى نیست؛ شبیه به معجزه است. شکست تکفیرى‌ها یعنى تحقیر همزمان آمریکا، اروپا و سعودى‌ها. این کشورها با سرمایه‌گذارى روى داعش قمار بزرگى کردند اما به قول نویسنده اندیشکده صهیونیستى بگین سادات، باختند چراکه ایران، اروپا و آمریکا را با هم، در خاک سوریه شکست داد.
جمهورى اسلامى ایران، به معجزه عادت دارد. نفس وقوع انقلاب اسلامى ایران، یک معجزه بود. رهبرى این انقلاب بى نظیر هم چیزى کم از معجزه الهى نداشت. براى این ادعا دلیل زیاد هست. نزدیک به ۴۰ سال است که براى براندازى این نظام تلاش و هزینه مى‌کنند اما به‌طور معجزه‌آسایى همه‌چیز دگرگون مى‌شود. یک روز با تحمیل ۸ سال جنگ نابرابر، یک روز با تحریم‌هاى ظالمانه، یک روز با راه‌اندازى فتنه پیچیده سبز و قائله داعش و تکفیرى‌ها و این اواخر هم با تحریک قومیت‌ها. همه‌پرسى کردستان عراق اما، تازه‌ترین این توطئه‌هاست.
درست وقتى داعش نفس‌هاى آخرش را در منطقه مى‌کشد، ناگهان مسأله استقلال کردستان عراق به میان کشیده‌شود! بارزانى به طرز مرموز وبى‌سابقه‌اى تأکید مى‌کند، اکنون وقت برگزارى همه‌پرسى استقلال کردستان است. طرح چنین مسأله‌اى از سوى چنین شخصیتى شاید مسأله تازه‌اى نباشد اما وقتى این درخواست با تهدید نظامى و اعلان جنگ مطرح مى‌شود و رژیم صهیونیستى از آن علناً حمایت مى‌کند، موضوع کمى فرق مى‌کند.
تحولات به ما مى‌گویند، منطقه آبستن توطئه‌اى تازه است. قربانیان این توطئه نیز برادران کُرد هستند. مجرى طرح در ظاهر مسعود بارزانى اما وى پیش از این‌که مجرى باشد، یک قربانى است چراکه این پروژه سنگین‌تر از توان امثال بارزانى است. رژیم صهیونیستى و آل‌سعود، علناً و به کرات از تریبون‌هاى رسمى از تجزیه کردستان عراق حمایت کرده‌اند. آمریکا و چند کشور نام‌آشناى غربى یعنى انگلیس و فرانسه هم تنها، با «زمان» برگزارى همه پرسى مخالفت کرده‌اند، نه «نفس» برگزارى همه‌پرسى ! ترکیب کشورهاى حامى تجزیه کردستان عراق هم بسیار آشناست! آمریکا، انگلیس، فرانسه، عربستان و رژیم صهیونیستى یعنى همان کشورهایى که از «ایدئولوژى داعش» بگیر تا «پول و تجهیزات نظامى و درمانى» این گروه بدنام را تهیه مى‌کردند، مى‌خواهند پروژه «تجزیه کردستان» را جایگزین «پروژه داعش» کنند.
محمدحاجى محمود دبیر حزب سوسیال منطقه خودمختار کردستان عراق است. وى مى‌گوید رهبران آمریکا، انگلیس و فرانسه به آن‌ها گفته‌اند، فقط ۲ سال همه‌پرسى را به تعویق بیندازید تا ما از طریق سازمان ملل وارد عمل شویم! پروسه‌اى شبیه به تأسیس رژیم نحس اسرائیل! اما گویا این پروسه، قرار است مثل داعش، محور مقاومت را سرگرم کند تا اسرائیل نفس راحتى بکشد.
اما دلایل زیادى وجود دارد که مى‌گوید این پروژه هم به در بسته خواهد خورد. جدیت عراق، ترکیه و ایران در برخورد با چنین طرحى از یک طرف، موقعیت جغرافیایى خاص کردستان عراق از طرف دیگر در کنار مخالفت شدید غالب کردها و ساکنان غیر کُرد این مناطق با برگزارى همه‌پرسى، همه و همه عملى شدن این پروژه را بسیار سخت مى‌کند. فرض بگیریم چنین کشورى تشکیل شد. این کردستان نه از زمین و نه از آسمان و نه از دریا به جهان خارج هیچ راهى نخواهد داشت و از سوى کشورهاى دوست که حالا به دشمن تبدیل شده‌اند، محاصره شده است. «بارزانى» شاید نمى داند صاحبان داعش که از این قائله، طرفى نبسته‌اند، تصمیم دارند با سوءاستفاده از اکراد، این شکست را جبران کنند. برگزارى همه‌پرسى استقلال، کردستان را به سمت بحرانى تمام‌عیار خواهد برد، بحرانى که بارزانى این بار نخواهد توانست براى نجات از آن از سردار سلیمانى و ایران کمک بگیرد. این بحران، شرایط مساعدى هم که بسیارى از اکراد از آن بهره مى‌برند از آن‌ها خواهد گرفت. شرایط کردستان چیزى شبیه به رژیم صهیونیستى خواهد شد، رژیمى که شاید پول، اسلحه و حمایت‌هاى آمریکا را دارد اما امنیت ندارد:
«توافقات مرزى صرفاً با محوریت دولت مرکزى عراق پابرجا بوده و جدایى اقلیم کردستان از دولت مرکزى عراق به‌معناى مسدود شدن تمامى معابر و گذرگاه‌هاى مشترک مرزى خواهد بود….جدایى اقلیم کردستان از خاک عراق به مفهوم پایان یافتن تمامى توافقات نظامى خواهد بود.. پس از آن (جدایى احتمالى کردستان) ایران در چارچوب تأمین امنیت مرزهاى مشترک در رویکرد خود براى مقابله با حضور و فعالیت ضدانقلاب ایرانى که در مناطقى از کردستان عراق تردد دارند به‌صورت جدى تجدید نظر کرده و با شیوه‌هاى کاملا متفاوت نسبت به گذشته رفتار خواهد کرد» (على شمخانى – دبیر شوراى عالى امنیت ملى)
بدون تردید برگزارى همه پرسى استقلال اقلیم کردستان با موانع زیادى مواجه است و بزرگترین مانع هم مخالفت اکثریت کشورهاى منطقه و جهان و هم‌چنین قرار داشتن رژیم صهیونیستى پشت سر این قضیه است. کردستان عراق از امکانات و توانایى‌هاى لازم حتى براى برگزارى این همه پرسى را ندارد و اوضاع اقتصادى آن با مشکلات زیادى مواجه است. از سوى دیگر برگزارى همه پرسى به‌وهیچ‌وجه مورد اتفاق نظر احزاب و گروه‌هاى کردى داخل عراق نیست و تنها شخص بازرانى با امید به وعده‌هاى یک رژیم جنایتکار، یعنى رژیم صهونیستى این موضوع را در سر دارد.
هم‌چنین تعیین زمان برگزارى همه پرسى در کردستان عراق توسط بارزانى باعث هم گرایى بیشتر بین کشورهاى منطقه ازجمله ایران و ترکیه شده است که این امر به همراه مؤلفه‌هاى دیگر استقلال کردستان عراق را به‌نوعى با مانع اصلى روبه‌رو کرده است و در نهایت تحلیل گران معتقدند بسیار سخت است که بپذیریم اقلیم کردستان از توانایى برگزارى این همه پرسى برخوردار است و شخص بازرانى نیز به این موانع و ناتوانى واقف است، اما تنها به‌دبنال یک نمایش جهت گرفتن امتیاز مى‌باشد.

کیده: تعیین سوم مهرماه به‌عنوان روز برگزارى همهپرسى براى استقلال اقلیم کردستان عراق، به یکى از مباحث مهم و پرحاشیه در منطقه تبدیل شده و با واکنش گسترده در محافل سیاسى و رسانه‌اى جهان روبه‌رو شده است.
با توجه به واکنش‌ها و بازتاب‌هاى این موضوع مى‌توان گفت اکثر کشورهاى جهان و منطقه‌اى مخالف استقلال کردستان عراق هستند و در این میان رژیم صهیونستى همهپرسى براى استقلال شمال عراق را با جدّیت دنبال مى‌کند و این موضوعى است که روزنامه القدس العربى در گزارشى به آن پرداخت.
روابط شمال عراق با رژیم صهیونستى به جنگ اول خلیج فارس و ایجاد منطقه امن در شمال عراق برمى‌گردد. بسیارى از کارشناسان هدف اصلى فعالیت‌هاى رژیم صهیونستى در شمال عراق را، ایجاد یک جبهه جدید در مقابل ایران، سوریه و عراق مى‌دانند. جمهورى اسلامى ایران در اینزمینه معتقد است که پشت سر قضیه همهپرسى استقلال کردستان، صهیونست‌ها ایستاده‌اند و رژیم صهیونستى مایل است کردستان عراق را به یک بارانداز علیه کشورهاى مختلف ازجمله ایران تبدیل کند. بنابراین از الآن مى‌توان مختصات اقلیم پس از رفراندوم و جداشده را به شرح ذیل پیش‌بینى کرد:
۱٫ درگیر شدن با منازعات قومى محلى و مذهبى پردامنه و مستمر که سال‌ها دامن اقلیم را رها نخواهد کرد.
۲٫ مواجه شدن با تحریم و گرانى و کمبود، پس از انسداد مرزهاى زمینى منطقه اقلیم که مرز دریایى یا زمینى با کشورى همسو نداشته و واردات و صادرات هوایى نیز بسیار محدود و گران است.
۳٫ محروم شدن اقلیم از درآمدهاى نفتى با قطع کمک‌هاى دولت مرکزى عراق و ادعاى ترکیه بر روى این مناطق و مخالفت‌هاى طایفه‌اى اعراب، ترکمن‌ها و حتى ایزدى‌هاى ساکن در مناطق نفتى که دیکتاتورى بارزانى را از خطر تروریسم کور تکفیرى کمتر نمى‌دانند.
۴٫ استفاده ابزارى قدرت‌هاى فرامنطقه‌اى از این زخم و شکاف جدید در پیکره جهان اسلام و استعداد شکل‌گیرى درگیرى‌هاى مقطعى و اقتضایى هرگاه که منافع کثیف آن‌ها علیه جهان اسلام ایجاب کند. در اینزمینه تجربه جنگ نیابتى و سوءاستفاده قدرت‌هاى فرامنطقه‌اى و رژیم صهیونیستى از داعش هشداردهنده خطر تکرار در آینده است.
۵٫ تشدید رقابت‌هاى حزبى در شرایط انحصارگرایى و تمامیت‌خواهى بارزانى و حزب دموکرات که پیش از رفراندوم و ادعاى پدرخواندگى هم هیچ‌گاه به آداب دموکراتیک و همکارى و مشارکت پایبند نبوده است.
۶٫ مأمن گزیدن گروهک‌هاى تجزیه‌طلبى کُردى دیگر کشورها در اقلیم و فراهم شدن شرایط نفوذ و تهاجم قدرت‌هاى مخالف آنان براى سرکوب به درون خاک اقلیم که به ایجاد بى‌ثباتى دائمى در منطقه و سلب فضاى ثبات و توسعه انجامیده و تنها فقر و عقب‌ماندگى اقلیم را پایدار و نهادینه خواهد کرد.
بنابراین، رفراندوم و تجزیه اقلیم گرچه براى مسعود بارزانى نوعى شهرت سیاسى و پدرخواندگى در احزاب سیاسى رقم مى‌زند، اما هیچ سودى براى مردم و ساکنان اقلیم به‌جز ناراحتى، فقر، عقب‌ماندگى و آوارگى به‌دنبال نخواهد داشت. مردمى که مى‌توانند در پیوند با واحدهاى سیاسى قدرتمند و به‌عنوان شهروندان کشورهاى فعلى، زندگى شرافتمندانه و آبرومندانه‌اى داشته و زندگى و رفاه نسل‌هاى آینده خود را دنبال کنند، اما متأسفانه بازیگرانى، چون مسعود بارزانى و حامیان حزبى او منافع خود را تنها در ناامنى و چالش تضمینشده مى‌دانند که قدرت‌هاى فرامنطقه‌اى جیره آنان را تأمین کرده یا از کیسه مردم به بهانه شرایط ضدامنیتى ارتزاق کنند. **

قرار است همه‌پرسى اقلیم کردستان عراق براى جدایى از دولت مرکزى در سوم مهرماه برگزار شود.ساز جدایى و تجزیه اقلیم کردستان عراق، گرچه از گذشته وجود داشته و یکى از وعده‌هاى سران حزبى براى کشاندن مردم مظلوم کُرد به‌دبنال خود و تأمین اهداف قبیله‌اى و سیاسى شان بوده است.
یکى از نمونه‌هایى که شباهت زیادى به اعلام استقلال کردستان دارد، الگوى سودان جنوبى است. استقلال سودان جنوبى با همه‌پرسى در سال ۱۳۹۰ به سرانجام رسید؛ اما تلاش براى همین استقلال که به‌معناى تجزیه دهمین کشور وسیع جهان بود، بیش از دو میلیون کشته و زخمى و خیل عظیمى از آوارگان و گرسنگان را بر جاى گذاشت و هنوز این موضوع ادامه دارد.
در سودان جنوبى نیز مانند کردستان عراق حامى اصلى تجزیه رژیم صهیونیستى بود و اکنون مردمان کشور سودان جنوبى به‌دلیل نسل‌کشى‌هایى که عوامل صهیونیستى از مسلمانان به عمل مى‌آورند، روزهاى بسیار سختى راگذرانند. رژیم صهیونیستى از اولین دولت‌هایى است که یک روز پس از اعلام استقلال سودان جنوبى، آن‌را به رسمیت شناخت و «جوبا»، پایتخت سودان جنوبى نیز از نیت خود براى برقرارى روابط دیپلماتیک کامل با رژیم صهیونیستى خبر داد.
استقلال سودان جنوبى هر چند مبتنى بر رأى مثبت بیش از ۹۹ درصد شرکت‌کنندگان در همه‌پرسى بود؛ اما قوام یافتن حضور صهیونیست‌ها در این کشور تازه‌تأسیس، روابط استعمارى پیش از جنگ جهانى دوم را زنده کرد و سودان جنوبى را در مقابل جهان عرب و اسلام قرار داد. امروز نیز صهیونیست‌ها به سرعت در حال استقرار در همه بخش‌هاى  دولتى و خصوصى سودان جنوبى هستند و به‌صراحت اعلام مى‌کنند سرمایه‌گذارى امروزى آن‌ها حاصل دهه‌ها کمک نظامى تل‌آویو به شورشیان جنوب بوده است.
اکنون در اقلیم کردستان عراق رقص با پرچم رژیم صهیونیستى دیده مى‌شود و راه‌پیمایى‌ها هم با پرچم این رژیم اشغالگر است؛ مانند جشن شش سال پیش در روز استقلال سودان جنوبى که پرچم رژیم صهیونیستى برافراشته شد. بى شک اولین پیامدهاى حضور رژیم صهیونیستى در میان مسلمانان کرد، متوجه مردم کردستان عراق است که زمینه نسل‌کشى آن‌ها را صهیونیست‌ها فراهم مى‌کنند؛ موضوعى که اکنون در میانمار دیده مى‌شود. سودان امروز، تصویر فرداى کردستان است اگر اجازه حضور صهیونیست‌ها داده شود.
*    روابط شمال عراق با رژیم صهیونستى‌
روابط شمال عراق با رژیم صهیونستى به جنگ اول خلیج فارس و ایجاد منطقه امن در شمال عراق بر مى‌گردد. بسیارى از کارشناسان هدف اصلى فعالیت‌هاى رژیم صهیونستى در شمال عراق را، ایجاد یک جبهه جدید در مقابل ایران، سوریه وعراق مى‌دانند. جمهورى اسلامى ایران در این زمینه معتقد است که پشت سر قضیه همه پرسى استقلال کردستان، صهیونست‌ها ایستاده‌اند و رژیم صهیونستى مایل است کردستان عراق را به یک بارانداز علیه کشور هاى مختلف ازجمله ایران تبدیل کند. از طرفى به اعتقاد مقامات سیاسى و امنیتى اقلیم، برقرارى ارتباط با رژیم صهیونستى مى‌تواند اهداف و منافع این منطقه را در سطح راهبردى تأمین کند. آنان منافع ذیل را براى خود قائل هستند:
۱–     جلب حمایت سیاسى آمریکا؛ یکى از دلایل مهم نزدیکى کردها به رژیم صهیونستى، استفاده از لابى یهودى (آیپک) جهت جلب نظر آمریکا در حمایت قطعى از استقلال‌طلبى آن‌هاست. آمریکایى‌ها در کوتاه مدت با توجه به منافع خودشان با همه پرسى و استقلال این متطقه مخالف‌اند، طورى که وزیر دفاع این کشور در دیدار با نخست وزیر عراق تأکید کرد، واشنگتن مخالف هرگونه اقدام براى تجزیه عراق مى‌باشد.
۲–     مقابله با سوریه، ایران، عراق و ترکیه؛ کردها معتقدند که همگرایى بین کردستان عراق و رژیم صهیونستى باعث خواهد شدکه بتواند در مقابل این کشورها که مخالف استقلال و همه پرسى هستند، بایستد و اقدامات این کشورها را در جهت جلوگیرى از جدایى کردستان خنثى کند.
۳–     افزایش قدرت اقتصادى و فنى: کردها به‌خوبى مى‌دانند بدون داشتن اقتصاد قوى و متحد قدرتمند تشکیل یک دولت مستقل کردى در شمال عراق امکانپذیر نخواهد بود. به همین جهت از مدت‌ها قبل در صدد ایجاد ارتباط اقتصادى با رژیم صهیونستى بوده‌اند به‌طورى که کردستان عراق براى اولین بار به‌صورت مستقل نفت خود را به این رژیم صادر کرد.
از طرف دیگر رژیم صهیونستى نیز حمایت آشکار و علنى خود از همه پرسى استقلال کردستان و حرکت به‌سوى جدایى اقلیم را با هدف دستیابى به منافع ذیل دنبال مى‌کند:
الف.    فشار به ایران، عراق و سوریه؛ رژیم صهیونستى در جهت حفظ حیات خود، به‌دبنال درد سرسازى و یافتن راهکارى مناسب در جهت اختلال در غرب آسیا و اوضاع داخلى این کشورهاست و کردستان عراق و طرح استقلال این منطقه، یکى از مهم‌ترین برنامه‌هاى ایجاد ناآرامى و آشوب در غرب اسیاست که سبب مى‌شود افکار عمومى منطقه را از تهدیدات اسرائیل دور کند و حاشیه امنى را براى این رژیم ایجاد نماید؛ کارکردى که اکنون گروه‌هاى تروریستى تکفیرى براى رژیم اسرائیل دارند. در این زمینه مى‌توان اشاره کرد که طى سال‌هاى اخیر سرویس‌هاى اطلاعاتى و نظامى رژیم صهیونستى به آموزش کردها به‌منظور انجام اقدامات جاسوسى در ایران و سایر کشورها منطقه پرداخته‌اند.
ب.    بهره‌بردارى از منابع نفتى به‌ویژه در منطقه کرکوک؛ نفت عراق و مناطقى که در حوزه اقلیم کردستان قرار دارد، همواره مورد طمع رژیم صهیونیستى بوده است و در همین زمینه روزنامه قطرى عرب آنلاین مى‌نویسد: رژیم صهیونستى به‌دلیل ذخایر با ارزش نفت در شمال عراق به‌ویژه کرکوک در تلاش است که آن منطقه را به بیت المقدس دیگر تبدیل کند. البته منطقه کرکوک تحت مناقشه اقلیم و دولت مرکزى عراق است و طبق آخرین اخبار بغداد اعلام کرده که الحاق این منطقه به اقلیم، جزء خطوط قرمز دولت مرکزى است که به‌وهیچ‌وجه از آن کوتاه نمى‌آید.
ج.    یافتن متحد ساختار شکن در منطقه حساس خاورمیانه؛ با توجه به این این‌که رژیم صهیونیستى نتوانسته است متحدى قابل اعتماد براى خود در این منطقه پیدا کند تا خود را از حالت انفعالى نجات دهد، لذا استقلال کردستان عراق را فرصتى در جهت یافتن متحدى جدید براى خود قلمداد مى‌کند.
*    پشت پرده همه پرسى استقلال کردستان‌
طرح استقلال کردستان عراق را مى‌توان به‌نوعى ته مانده طرح «خاورمیانه بزرگ» دانست. مرکز ثقل این طرح تأمین منافع و امنیت آمریکا و نماینده تام‌الاختیار آن در منطقه یعنى رژیم اسرائیل بود. حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ با ادعاى برخوردارى صدام از سلاح‌هاى کشتار جمعى، یکى از اصلى‌ترین گام‌هاى این طرح بود.
یک سال بعد مقامات تل‌آویو دریافتند حذف صدام برخلاف آنچه آنان و آمریکایى‌ها گمان مى‌کردند منجر به روى کارآمدن حکومتى دست‌نشانده نخواهد شد و مردم عراق اجازه چنین کارى را به اشغالگران نمى‌دهند. سال ۲۰۰۴ یعنى یک سال پس از آغاز اشغال عراق، یک مقام بلندپایه صهیونیستى گفت: نومحافظه‌کاران (تیم جنگ‌طلب بوش پسر در واشنگتن) هنوز خیال مى‌کنند مى‌توانند خرگوش را از کلاه بیرون بیاورند!
همان سال سیمور هرش در گزارش مفصلى که نیویورکر منتشر کرد، از حضور نیروهاى امنیتى اسرائیل در شمال عراق و آموزش شبه نظامیان کُرد خبر داد. حضورى که کماکان ادامه داشته و بسیارى از عملیات‌هاى خرابکارانه علیه ایران نیز از همین منطقه برنامه‌ریزى شده و همچنان مى‌شود. گزارش‌ها و اسناد متعدد و معتبر نشان مى‌دهد تروریست‌هاى پژاک که حدود ۶ سال پیش با عملیات مقتدرانه سپاه در شمال غرب کشور تار و مار شدند، از پشتیبانى مالى، تسلیحاتى و اطلاعاتى رژیم صهیونیستى برخوردار بوده‌اند.
شکست پروژه آمریکایى – صهیونیستى اشغال عراق البته مانع از برنامه‌ریزى‌هاى بعدى نشد. ظهور داعش طرح جایگزین آن بود. نکته جالب آن‌که مسعود بارزانى در سال ۲۰۱۴ و اوج قدرت‌نمایى و ظهور داعش از آن حمایت کرد و آن‌را «انقلاب قبیله» نامید. اما از آن‌جا که مانند همیشه برخى از رهبران گروه‌هاى کردى براى قدرت‌هاى فرامنطقه‌اى ابزارى براى بازى‌هاى ژئوپولتیک بیشتر نیستند و از فدا کردن توده‌هاى مظلوم کرد دریغ نمى‌ورزند، داعش به قلمرو آنان نیز حمله کرد و جنایت‌ها آفرید. آمریکایى‌ها که داعش را پیروز نهایى میدان مى‌دانستند نیازى به کشیدن افسار آن‌ها نداشتند و به کردستان نیز هیچ کمکى نکردند. این بار نیز جمهورى اسلامى بود که مردانه وارد میدان شد و اگر رشادت سردار سلیمانى و یارانش نبود، امروز کردستان عراقى وجود نداشت که بارزانى به‌دبنال استقلال آن باشد.
حال که افسانه داعش نیز رو به پایان است، آمریکا و رژیم اسرائیل باید به‌دبنال طرح دیگرى باشند. طرحى که بتواند پیروزى بلامنازع محور مقاومت در منطقه را تحت تأثیر خود قرار دهد. براى این بازى چه کارتى بهتر از برخى از گروه‌هاى کرد!؟ «عوفرا بنجیو» رئیس مطالعات کُردى دانشگاه تل‌آویو در این زمینه مى‌گوید: شکل‌گیرى کشور مستقل کردستان باعث تضعیف کشورهاى متعددى که با رژیم صهیونیستى دشمنى تاریخى دارند مثل عراق، سوریه و ایران مى شود؛ به اعتقاد آن‌ها کردستانى که در دل کشورهاى مقاومت تشکیل شود مى‌تواند براى ملت‌هاى منطقه حامى محور مقاومت دردسرآفرین باشد.
آنچه امروز به‌عنوان استقلال کردستان عراق مطرح مى‌شود، قطعه‌اى از پازل بزرگ‌تر «طرح یینون» است. مولف این طرح اُدد یینون استراتژیست صهیونیستى و مشاور آریل شارون (قصاب صبرا و شتیلا) است که در فوریه سال ۱۹۸۲ در مجله عبرى «کایونیم» (به‌معناى دستورالعمل‌ها) از این طرح رونمایى کرد. عنوان این طرح «یک استراتژى براى اسرائیل در دهه ۱۹۸۰» بود که بعدها به «طرح یینون» معروف شد. خلاصه این طرح تقریباً مفصل، آن است که اسرائیل باید قدرت برتر منطقه باشد و یکى از اصلى‌ترین ابزار تحقق این هدف، تجزیه کشورهاى قوى و بزرگ منطقه غرب آسیاست. برخى شکارها بزرگ‌تر از دهان اسرائیل هستند، پس باید ابتدا آن‌ها را لقمه لقمه کرد، سپس بلعید. این طرح به‌طور مشخص در مورد عراق مى‌گوید؛ باید به سه کشور شیعه به مرکزیت بصره، سنى به مرکزیت بغداد و کُرد به مرکزیت موصل تقسیم شود.
ساده‌اندیشانه است اگر گمان کنیم طرح تجزیه صرفاً به کردستان عراق محدود مى‌شود. آمریکایى‌ها در شمال سوریه و شرق رود فرات ۱۰ پایگاه نظامى احداث کرده‌اند. تحرکات و فعالیت‌هاى آنان در این منطقه نشان مى‌دهد، براى کُردهاى سوریه نیز خواب مشابهى دیده‌اند و البته مدتهاست شمار قابل توجهى از تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران سیاست خارجى آن مى‌گویند راه حل بحران سوریه سیستم فدرالى و در نهایت تجزیه این کشور است.
کردستان مستقل خرگوشى اسرائیلى است که قرار است از کلاه پساداعش خارج شود. این نمایش شاید در ابتدا براى شمارى از مردم کُرد عراق جذاب به نظر برسد اما زمان زیادى طول نمى‌کشد که متوجه شوند چه کلاهى سرشان رفته و ابزار کدام بازى شده‌اند. نتیجه این بازى خطرناک، چیزى جز افزایش ناامنى و آشوب در منطقه نخواهد بود. براى صهیونیست‌ها چه بهتر از این!؟ فلسطینى‌هاى فراموش شده را بیشتر مى‌کشند و خانه‌هایشان را خراب مى‌کنند و شهرک‌هاى جدید مى‌سازند. این نمایش اگرچه براى کُردها آبى نخواهد داشت اما براى صهیونیست‌ها حسابى نان دارد. البته اگر نیروهاى عظیم و مردمى مقاومت اجازه بدهند، که نمى‌دهند.
شکست پروژه عظیم «تروریست‌هاى تکفیرى» که به مدرن‌ترین تجهیزات جنگى آمریکایى مجهز بوده و از سرتاسر جهان جمع‌آورى شده و ده‌ها کشور مدرن و عقب‌مانده پشت آن قرار داشتند، شوخى نیست؛ شبیه به معجزه است. شکست تکفیرى‌ها یعنى تحقیر همزمان آمریکا، اروپا و سعودى‌ها. این کشورها با سرمایه‌گذارى روى داعش قمار بزرگى کردند اما به قول نویسنده اندیشکده صهیونیستى بگین سادات، باختند چراکه ایران، اروپا و آمریکا را با هم، در خاک سوریه شکست داد.
جمهورى اسلامى ایران، به معجزه عادت دارد. نفس وقوع انقلاب اسلامى ایران، یک معجزه بود. رهبرى این انقلاب بى نظیر هم چیزى کم از معجزه الهى نداشت. براى این ادعا دلیل زیاد هست. نزدیک به ۴۰ سال است که براى براندازى این نظام تلاش و هزینه مى‌کنند اما به‌طور معجزه‌آسایى همه‌چیز دگرگون مى‌شود. یک روز با تحمیل ۸ سال جنگ نابرابر، یک روز با تحریم‌هاى ظالمانه، یک روز با راه‌اندازى فتنه پیچیده سبز و قائله داعش و تکفیرى‌ها و این اواخر هم با تحریک قومیت‌ها. همه‌پرسى کردستان عراق اما، تازه‌ترین این توطئه‌هاست.
درست وقتى داعش نفس‌هاى آخرش را در منطقه مى‌کشد، ناگهان مسأله استقلال کردستان عراق به میان کشیده‌شود! بارزانى به طرز مرموز وبى‌سابقه‌اى تأکید مى‌کند، اکنون وقت برگزارى همه‌پرسى استقلال کردستان است. طرح چنین مسأله‌اى از سوى چنین شخصیتى شاید مسأله تازه‌اى نباشد اما وقتى این درخواست با تهدید نظامى و اعلان جنگ مطرح مى‌شود و رژیم صهیونیستى از آن علناً حمایت مى‌کند، موضوع کمى فرق مى‌کند.
تحولات به ما مى‌گویند، منطقه آبستن توطئه‌اى تازه است. قربانیان این توطئه نیز برادران کُرد هستند. مجرى طرح در ظاهر مسعود بارزانى اما وى پیش از این‌که مجرى باشد، یک قربانى است چراکه این پروژه سنگین‌تر از توان امثال بارزانى است. رژیم صهیونیستى و آل‌سعود، علناً و به کرات از تریبون‌هاى رسمى از تجزیه کردستان عراق حمایت کرده‌اند. آمریکا و چند کشور نام‌آشناى غربى یعنى انگلیس و فرانسه هم تنها، با «زمان» برگزارى همه پرسى مخالفت کرده‌اند، نه «نفس» برگزارى همه‌پرسى ! ترکیب کشورهاى حامى تجزیه کردستان عراق هم بسیار آشناست! آمریکا، انگلیس، فرانسه، عربستان و رژیم صهیونیستى یعنى همان کشورهایى که از «ایدئولوژى داعش» بگیر تا «پول و تجهیزات نظامى و درمانى» این گروه بدنام را تهیه مى‌کردند، مى‌خواهند پروژه «تجزیه کردستان» را جایگزین «پروژه داعش» کنند.
محمدحاجى محمود دبیر حزب سوسیال منطقه خودمختار کردستان عراق است. وى مى‌گوید رهبران آمریکا، انگلیس و فرانسه به آن‌ها گفته‌اند، فقط ۲ سال همه‌پرسى را به تعویق بیندازید تا ما از طریق سازمان ملل وارد عمل شویم! پروسه‌اى شبیه به تأسیس رژیم نحس اسرائیل! اما گویا این پروسه، قرار است مثل داعش، محور مقاومت را سرگرم کند تا اسرائیل نفس راحتى بکشد.
اما دلایل زیادى وجود دارد که مى‌گوید این پروژه هم به در بسته خواهد خورد. جدیت عراق، ترکیه و ایران در برخورد با چنین طرحى از یک طرف، موقعیت جغرافیایى خاص کردستان عراق از طرف دیگر در کنار مخالفت شدید غالب کردها و ساکنان غیر کُرد این مناطق با برگزارى همه‌پرسى، همه و همه عملى شدن این پروژه را بسیار سخت مى‌کند. فرض بگیریم چنین کشورى تشکیل شد. این کردستان نه از زمین و نه از آسمان و نه از دریا به جهان خارج هیچ راهى نخواهد داشت و از سوى کشورهاى دوست که حالا به دشمن تبدیل شده‌اند، محاصره شده است. «بارزانى» شاید نمى داند صاحبان داعش که از این قائله، طرفى نبسته‌اند، تصمیم دارند با سوءاستفاده از اکراد، این شکست را جبران کنند. برگزارى همه‌پرسى استقلال، کردستان را به سمت بحرانى تمام‌عیار خواهد برد، بحرانى که بارزانى این بار نخواهد توانست براى نجات از آن از سردار سلیمانى و ایران کمک بگیرد. این بحران، شرایط مساعدى هم که بسیارى از اکراد از آن بهره مى‌برند از آن‌ها خواهد گرفت. شرایط کردستان چیزى شبیه به رژیم صهیونیستى خواهد شد، رژیمى که شاید پول، اسلحه و حمایت‌هاى آمریکا را دارد اما امنیت ندارد:
«توافقات مرزى صرفاً با محوریت دولت مرکزى عراق پابرجا بوده و جدایى اقلیم کردستان از دولت مرکزى عراق به‌معناى مسدود شدن تمامى معابر و گذرگاه‌هاى مشترک مرزى خواهد بود….جدایى اقلیم کردستان از خاک عراق به مفهوم پایان یافتن تمامى توافقات نظامى خواهد بود.. پس از آن (جدایى احتمالى کردستان) ایران در چارچوب تأمین امنیت مرزهاى مشترک در رویکرد خود براى مقابله با حضور و فعالیت ضدانقلاب ایرانى که در مناطقى از کردستان عراق تردد دارند به‌صورت جدى تجدید نظر کرده و با شیوه‌هاى کاملا متفاوت نسبت به گذشته رفتار خواهد کرد» (على شمخانى – دبیر شوراى عالى امنیت ملى)
بدون تردید برگزارى همه پرسى استقلال اقلیم کردستان با موانع زیادى مواجه است و بزرگترین مانع هم مخالفت اکثریت کشورهاى منطقه و جهان و هم‌چنین قرار داشتن رژیم صهیونیستى پشت سر این قضیه است. کردستان عراق از امکانات و توانایى‌هاى لازم حتى براى برگزارى این همه پرسى را ندارد و اوضاع اقتصادى آن با مشکلات زیادى مواجه است. از سوى دیگر برگزارى همه پرسى به‌وهیچ‌وجه مورد اتفاق نظر احزاب و گروه‌هاى کردى داخل عراق نیست و تنها شخص بازرانى با امید به وعده‌هاى یک رژیم جنایتکار، یعنى رژیم صهونیستى این موضوع را در سر دارد.
هم‌چنین تعیین زمان برگزارى همه پرسى در کردستان عراق توسط بارزانى باعث هم گرایى بیشتر بین کشورهاى منطقه ازجمله ایران و ترکیه شده است که این امر به همراه مؤلفه‌هاى دیگر استقلال کردستان عراق را به‌نوعى با مانع اصلى روبه‌رو کرده است و در نهایت تحلیل گران معتقدند بسیار سخت است که بپذیریم اقلیم کردستان از توانایى برگزارى این همه پرسى برخوردار است و شخص بازرانى نیز به این موانع و ناتوانى واقف است، اما تنها به‌دبنال یک نمایش جهت گرفتن امتیاز مى‌باشد.

کیده: تعیین سوم مهرماه به‌عنوان روز برگزارى همهپرسى براى استقلال اقلیم کردستان عراق، به یکى از مباحث مهم و پرحاشیه در منطقه تبدیل شده و با واکنش گسترده در محافل سیاسى و رسانه‌اى جهان روبه‌رو شده است.
با توجه به واکنش‌ها و بازتاب‌هاى این موضوع مى‌توان گفت اکثر کشورهاى جهان و منطقه‌اى مخالف استقلال کردستان عراق هستند و در این میان رژیم صهیونستى همهپرسى براى استقلال شمال عراق را با جدّیت دنبال مى‌کند و این موضوعى است که روزنامه القدس العربى در گزارشى به آن پرداخت.
روابط شمال عراق با رژیم صهیونستى به جنگ اول خلیج فارس و ایجاد منطقه امن در شمال عراق برمى‌گردد. بسیارى از کارشناسان هدف اصلى فعالیت‌هاى رژیم صهیونستى در شمال عراق را، ایجاد یک جبهه جدید در مقابل ایران، سوریه و عراق مى‌دانند. جمهورى اسلامى ایران در اینزمینه معتقد است که پشت سر قضیه همهپرسى استقلال کردستان، صهیونست‌ها ایستاده‌اند و رژیم صهیونستى مایل است کردستان عراق را به یک بارانداز علیه کشورهاى مختلف ازجمله ایران تبدیل کند. بنابراین از الآن مى‌توان مختصات اقلیم پس از رفراندوم و جداشده را به شرح ذیل پیش‌بینى کرد:
۱٫ درگیر شدن با منازعات قومى محلى و مذهبى پردامنه و مستمر که سال‌ها دامن اقلیم را رها نخواهد کرد.
۲٫ مواجه شدن با تحریم و گرانى و کمبود، پس از انسداد مرزهاى زمینى منطقه اقلیم که مرز دریایى یا زمینى با کشورى همسو نداشته و واردات و صادرات هوایى نیز بسیار محدود و گران است.
۳٫ محروم شدن اقلیم از درآمدهاى نفتى با قطع کمک‌هاى دولت مرکزى عراق و ادعاى ترکیه بر روى این مناطق و مخالفت‌هاى طایفه‌اى اعراب، ترکمن‌ها و حتى ایزدى‌هاى ساکن در مناطق نفتى که دیکتاتورى بارزانى را از خطر تروریسم کور تکفیرى کمتر نمى‌دانند.
۴٫ استفاده ابزارى قدرت‌هاى فرامنطقه‌اى از این زخم و شکاف جدید در پیکره جهان اسلام و استعداد شکل‌گیرى درگیرى‌هاى مقطعى و اقتضایى هرگاه که منافع کثیف آن‌ها علیه جهان اسلام ایجاب کند. در اینزمینه تجربه جنگ نیابتى و سوءاستفاده قدرت‌هاى فرامنطقه‌اى و رژیم صهیونیستى از داعش هشداردهنده خطر تکرار در آینده است.
۵٫ تشدید رقابت‌هاى حزبى در شرایط انحصارگرایى و تمامیت‌خواهى بارزانى و حزب دموکرات که پیش از رفراندوم و ادعاى پدرخواندگى هم هیچ‌گاه به آداب دموکراتیک و همکارى و مشارکت پایبند نبوده است.
۶٫ مأمن گزیدن گروهک‌هاى تجزیه‌طلبى کُردى دیگر کشورها در اقلیم و فراهم شدن شرایط نفوذ و تهاجم قدرت‌هاى مخالف آنان براى سرکوب به درون خاک اقلیم که به ایجاد بى‌ثباتى دائمى در منطقه و سلب فضاى ثبات و توسعه انجامیده و تنها فقر و عقب‌ماندگى اقلیم را پایدار و نهادینه خواهد کرد.
بنابراین، رفراندوم و تجزیه اقلیم گرچه براى مسعود بارزانى نوعى شهرت سیاسى و پدرخواندگى در احزاب سیاسى رقم مى‌زند، اما هیچ سودى براى مردم و ساکنان اقلیم به‌جز ناراحتى، فقر، عقب‌ماندگى و آوارگى به‌دنبال نخواهد داشت. مردمى که مى‌توانند در پیوند با واحدهاى سیاسى قدرتمند و به‌عنوان شهروندان کشورهاى فعلى، زندگى شرافتمندانه و آبرومندانه‌اى داشته و زندگى و رفاه نسل‌هاى آینده خود را دنبال کنند، اما متأسفانه بازیگرانى، چون مسعود بارزانى و حامیان حزبى او منافع خود را تنها در ناامنى و چالش تضمینشده مى‌دانند که قدرت‌هاى فرامنطقه‌اى جیره آنان را تأمین کرده یا از کیسه مردم به بهانه شرایط ضدامنیتى ارتزاق کنند. **

قرار است همه‌پرسى اقلیم کردستان عراق براى جدایى از دولت مرکزى در سوم مهرماه برگزار شود.ساز جدایى و تجزیه اقلیم کردستان عراق، گرچه از گذشته وجود داشته و یکى از وعده‌هاى سران حزبى براى کشاندن مردم مظلوم کُرد به‌دبنال خود و تأمین اهداف قبیله‌اى و سیاسى شان بوده است.
یکى از نمونه‌هایى که شباهت زیادى به اعلام استقلال کردستان دارد، الگوى سودان جنوبى است. استقلال سودان جنوبى با همه‌پرسى در سال ۱۳۹۰ به سرانجام رسید؛ اما تلاش براى همین استقلال که به‌معناى تجزیه دهمین کشور وسیع جهان بود، بیش از دو میلیون کشته و زخمى و خیل عظیمى از آوارگان و گرسنگان را بر جاى گذاشت و هنوز این موضوع ادامه دارد.
در سودان جنوبى نیز مانند کردستان عراق حامى اصلى تجزیه رژیم صهیونیستى بود و اکنون مردمان کشور سودان جنوبى به‌دلیل نسل‌کشى‌هایى که عوامل صهیونیستى از مسلمانان به عمل مى‌آورند، روزهاى بسیار سختى راگذرانند. رژیم صهیونیستى از اولین دولت‌هایى است که یک روز پس از اعلام استقلال سودان جنوبى، آن‌را به رسمیت شناخت و «جوبا»، پایتخت سودان جنوبى نیز از نیت خود براى برقرارى روابط دیپلماتیک کامل با رژیم صهیونیستى خبر داد.
استقلال سودان جنوبى هر چند مبتنى بر رأى مثبت بیش از ۹۹ درصد شرکت‌کنندگان در همه‌پرسى بود؛ اما قوام یافتن حضور صهیونیست‌ها در این کشور تازه‌تأسیس، روابط استعمارى پیش از جنگ جهانى دوم را زنده کرد و سودان جنوبى را در مقابل جهان عرب و اسلام قرار داد. امروز نیز صهیونیست‌ها به سرعت در حال استقرار در همه بخش‌هاى  دولتى و خصوصى سودان جنوبى هستند و به‌صراحت اعلام مى‌کنند سرمایه‌گذارى امروزى آن‌ها حاصل دهه‌ها کمک نظامى تل‌آویو به شورشیان جنوب بوده است.
اکنون در اقلیم کردستان عراق رقص با پرچم رژیم صهیونیستى دیده مى‌شود و راه‌پیمایى‌ها هم با پرچم این رژیم اشغالگر است؛ مانند جشن شش سال پیش در روز استقلال سودان جنوبى که پرچم رژیم صهیونیستى برافراشته شد. بى شک اولین پیامدهاى حضور رژیم صهیونیستى در میان مسلمانان کرد، متوجه مردم کردستان عراق است که زمینه نسل‌کشى آن‌ها را صهیونیست‌ها فراهم مى‌کنند؛ موضوعى که اکنون در میانمار دیده مى‌شود. سودان امروز، تصویر فرداى کردستان است اگر اجازه حضور صهیونیست‌ها داده شود.
*    روابط شمال عراق با رژیم صهیونستى‌
روابط شمال عراق با رژیم صهیونستى به جنگ اول خلیج فارس و ایجاد منطقه امن در شمال عراق بر مى‌گردد. بسیارى از کارشناسان هدف اصلى فعالیت‌هاى رژیم صهیونستى در شمال عراق را، ایجاد یک جبهه جدید در مقابل ایران، سوریه وعراق مى‌دانند. جمهورى اسلامى ایران در این زمینه معتقد است که پشت سر قضیه همه پرسى استقلال کردستان، صهیونست‌ها ایستاده‌اند و رژیم صهیونستى مایل است کردستان عراق را به یک بارانداز علیه کشور هاى مختلف ازجمله ایران تبدیل کند. از طرفى به اعتقاد مقامات سیاسى و امنیتى اقلیم، برقرارى ارتباط با رژیم صهیونستى مى‌تواند اهداف و منافع این منطقه را در سطح راهبردى تأمین کند. آنان منافع ذیل را براى خود قائل هستند:
۱–     جلب حمایت سیاسى آمریکا؛ یکى از دلایل مهم نزدیکى کردها به رژیم صهیونستى، استفاده از لابى یهودى (آیپک) جهت جلب نظر آمریکا در حمایت قطعى از استقلال‌طلبى آن‌هاست. آمریکایى‌ها در کوتاه مدت با توجه به منافع خودشان با همه پرسى و استقلال این متطقه مخالف‌اند، طورى که وزیر دفاع این کشور در دیدار با نخست وزیر عراق تأکید کرد، واشنگتن مخالف هرگونه اقدام براى تجزیه عراق مى‌باشد.
۲–     مقابله با سوریه، ایران، عراق و ترکیه؛ کردها معتقدند که همگرایى بین کردستان عراق و رژیم صهیونستى باعث خواهد شدکه بتواند در مقابل این کشورها که مخالف استقلال و همه پرسى هستند، بایستد و اقدامات این کشورها را در جهت جلوگیرى از جدایى کردستان خنثى کند.
۳–     افزایش قدرت اقتصادى و فنى: کردها به‌خوبى مى‌دانند بدون داشتن اقتصاد قوى و متحد قدرتمند تشکیل یک دولت مستقل کردى در شمال عراق امکانپذیر نخواهد بود. به همین جهت از مدت‌ها قبل در صدد ایجاد ارتباط اقتصادى با رژیم صهیونستى بوده‌اند به‌طورى که کردستان عراق براى اولین بار به‌صورت مستقل نفت خود را به این رژیم صادر کرد.
از طرف دیگر رژیم صهیونستى نیز حمایت آشکار و علنى خود از همه پرسى استقلال کردستان و حرکت به‌سوى جدایى اقلیم را با هدف دستیابى به منافع ذیل دنبال مى‌کند:
الف.    فشار به ایران، عراق و سوریه؛ رژیم صهیونستى در جهت حفظ حیات خود، به‌دبنال درد سرسازى و یافتن راهکارى مناسب در جهت اختلال در غرب آسیا و اوضاع داخلى این کشورهاست و کردستان عراق و طرح استقلال این منطقه، یکى از مهم‌ترین برنامه‌هاى ایجاد ناآرامى و آشوب در غرب اسیاست که سبب مى‌شود افکار عمومى منطقه را از تهدیدات اسرائیل دور کند و حاشیه امنى را براى این رژیم ایجاد نماید؛ کارکردى که اکنون گروه‌هاى تروریستى تکفیرى براى رژیم اسرائیل دارند. در این زمینه مى‌توان اشاره کرد که طى سال‌هاى اخیر سرویس‌هاى اطلاعاتى و نظامى رژیم صهیونستى به آموزش کردها به‌منظور انجام اقدامات جاسوسى در ایران و سایر کشورها منطقه پرداخته‌اند.
ب.    بهره‌بردارى از منابع نفتى به‌ویژه در منطقه کرکوک؛ نفت عراق و مناطقى که در حوزه اقلیم کردستان قرار دارد، همواره مورد طمع رژیم صهیونیستى بوده است و در همین زمینه روزنامه قطرى عرب آنلاین مى‌نویسد: رژیم صهیونستى به‌دلیل ذخایر با ارزش نفت در شمال عراق به‌ویژه کرکوک در تلاش است که آن منطقه را به بیت المقدس دیگر تبدیل کند. البته منطقه کرکوک تحت مناقشه اقلیم و دولت مرکزى عراق است و طبق آخرین اخبار بغداد اعلام کرده که الحاق این منطقه به اقلیم، جزء خطوط قرمز دولت مرکزى است که به‌وهیچ‌وجه از آن کوتاه نمى‌آید.
ج.    یافتن متحد ساختار شکن در منطقه حساس خاورمیانه؛ با توجه به این این‌که رژیم صهیونیستى نتوانسته است متحدى قابل اعتماد براى خود در این منطقه پیدا کند تا خود را از حالت انفعالى نجات دهد، لذا استقلال کردستان عراق را فرصتى در جهت یافتن متحدى جدید براى خود قلمداد مى‌کند.
*    پشت پرده همه پرسى استقلال کردستان‌
طرح استقلال کردستان عراق را مى‌توان به‌نوعى ته مانده طرح «خاورمیانه بزرگ» دانست. مرکز ثقل این طرح تأمین منافع و امنیت آمریکا و نماینده تام‌الاختیار آن در منطقه یعنى رژیم اسرائیل بود. حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ با ادعاى برخوردارى صدام از سلاح‌هاى کشتار جمعى، یکى از اصلى‌ترین گام‌هاى این طرح بود.
یک سال بعد مقامات تل‌آویو دریافتند حذف صدام برخلاف آنچه آنان و آمریکایى‌ها گمان مى‌کردند منجر به روى کارآمدن حکومتى دست‌نشانده نخواهد شد و مردم عراق اجازه چنین کارى را به اشغالگران نمى‌دهند. سال ۲۰۰۴ یعنى یک سال پس از آغاز اشغال عراق، یک مقام بلندپایه صهیونیستى گفت: نومحافظه‌کاران (تیم جنگ‌طلب بوش پسر در واشنگتن) هنوز خیال مى‌کنند مى‌توانند خرگوش را از کلاه بیرون بیاورند!
همان سال سیمور هرش در گزارش مفصلى که نیویورکر منتشر کرد، از حضور نیروهاى امنیتى اسرائیل در شمال عراق و آموزش شبه نظامیان کُرد خبر داد. حضورى که کماکان ادامه داشته و بسیارى از عملیات‌هاى خرابکارانه علیه ایران نیز از همین منطقه برنامه‌ریزى شده و همچنان مى‌شود. گزارش‌ها و اسناد متعدد و معتبر نشان مى‌دهد تروریست‌هاى پژاک که حدود ۶ سال پیش با عملیات مقتدرانه سپاه در شمال غرب کشور تار و مار شدند، از پشتیبانى مالى، تسلیحاتى و اطلاعاتى رژیم صهیونیستى برخوردار بوده‌اند.
شکست پروژه آمریکایى – صهیونیستى اشغال عراق البته مانع از برنامه‌ریزى‌هاى بعدى نشد. ظهور داعش طرح جایگزین آن بود. نکته جالب آن‌که مسعود بارزانى در سال ۲۰۱۴ و اوج قدرت‌نمایى و ظهور داعش از آن حمایت کرد و آن‌را «انقلاب قبیله» نامید. اما از آن‌جا که مانند همیشه برخى از رهبران گروه‌هاى کردى براى قدرت‌هاى فرامنطقه‌اى ابزارى براى بازى‌هاى ژئوپولتیک بیشتر نیستند و از فدا کردن توده‌هاى مظلوم کرد دریغ نمى‌ورزند، داعش به قلمرو آنان نیز حمله کرد و جنایت‌ها آفرید. آمریکایى‌ها که داعش را پیروز نهایى میدان مى‌دانستند نیازى به کشیدن افسار آن‌ها نداشتند و به کردستان نیز هیچ کمکى نکردند. این بار نیز جمهورى اسلامى بود که مردانه وارد میدان شد و اگر رشادت سردار سلیمانى و یارانش نبود، امروز کردستان عراقى وجود نداشت که بارزانى به‌دبنال استقلال آن باشد.
حال که افسانه داعش نیز رو به پایان است، آمریکا و رژیم اسرائیل باید به‌دبنال طرح دیگرى باشند. طرحى که بتواند پیروزى بلامنازع محور مقاومت در منطقه را تحت تأثیر خود قرار دهد. براى این بازى چه کارتى بهتر از برخى از گروه‌هاى کرد!؟ «عوفرا بنجیو» رئیس مطالعات کُردى دانشگاه تل‌آویو در این زمینه مى‌گوید: شکل‌گیرى کشور مستقل کردستان باعث تضعیف کشورهاى متعددى که با رژیم صهیونیستى دشمنى تاریخى دارند مثل عراق، سوریه و ایران مى شود؛ به اعتقاد آن‌ها کردستانى که در دل کشورهاى مقاومت تشکیل شود مى‌تواند براى ملت‌هاى منطقه حامى محور مقاومت دردسرآفرین باشد.
آنچه امروز به‌عنوان استقلال کردستان عراق مطرح مى‌شود، قطعه‌اى از پازل بزرگ‌تر «طرح یینون» است. مولف این طرح اُدد یینون استراتژیست صهیونیستى و مشاور آریل شارون (قصاب صبرا و شتیلا) است که در فوریه سال ۱۹۸۲ در مجله عبرى «کایونیم» (به‌معناى دستورالعمل‌ها) از این طرح رونمایى کرد. عنوان این طرح «یک استراتژى براى اسرائیل در دهه ۱۹۸۰» بود که بعدها به «طرح یینون» معروف شد. خلاصه این طرح تقریباً مفصل، آن است که اسرائیل باید قدرت برتر منطقه باشد و یکى از اصلى‌ترین ابزار تحقق این هدف، تجزیه کشورهاى قوى و بزرگ منطقه غرب آسیاست. برخى شکارها بزرگ‌تر از دهان اسرائیل هستند، پس باید ابتدا آن‌ها را لقمه لقمه کرد، سپس بلعید. این طرح به‌طور مشخص در مورد عراق مى‌گوید؛ باید به سه کشور شیعه به مرکزیت بصره، سنى به مرکزیت بغداد و کُرد به مرکزیت موصل تقسیم شود.
ساده‌اندیشانه است اگر گمان کنیم طرح تجزیه صرفاً به کردستان عراق محدود مى‌شود. آمریکایى‌ها در شمال سوریه و شرق رود فرات ۱۰ پایگاه نظامى احداث کرده‌اند. تحرکات و فعالیت‌هاى آنان در این منطقه نشان مى‌دهد، براى کُردهاى سوریه نیز خواب مشابهى دیده‌اند و البته مدتهاست شمار قابل توجهى از تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران سیاست خارجى آن مى‌گویند راه حل بحران سوریه سیستم فدرالى و در نهایت تجزیه این کشور است.
کردستان مستقل خرگوشى اسرائیلى است که قرار است از کلاه پساداعش خارج شود. این نمایش شاید در ابتدا براى شمارى از مردم کُرد عراق جذاب به نظر برسد اما زمان زیادى طول نمى‌کشد که متوجه شوند چه کلاهى سرشان رفته و ابزار کدام بازى شده‌اند. نتیجه این بازى خطرناک، چیزى جز افزایش ناامنى و آشوب در منطقه نخواهد بود. براى صهیونیست‌ها چه بهتر از این!؟ فلسطینى‌هاى فراموش شده را بیشتر مى‌کشند و خانه‌هایشان را خراب مى‌کنند و شهرک‌هاى جدید مى‌سازند. این نمایش اگرچه براى کُردها آبى نخواهد داشت اما براى صهیونیست‌ها حسابى نان دارد. البته اگر نیروهاى عظیم و مردمى مقاومت اجازه بدهند، که نمى‌دهند.
شکست پروژه عظیم «تروریست‌هاى تکفیرى» که به مدرن‌ترین تجهیزات جنگى آمریکایى مجهز بوده و از سرتاسر جهان جمع‌آورى شده و ده‌ها کشور مدرن و عقب‌مانده پشت آن قرار داشتند، شوخى نیست؛ شبیه به معجزه است. شکست تکفیرى‌ها یعنى تحقیر همزمان آمریکا، اروپا و سعودى‌ها. این کشورها با سرمایه‌گذارى روى داعش قمار بزرگى کردند اما به قول نویسنده اندیشکده صهیونیستى بگین سادات، باختند چراکه ایران، اروپا و آمریکا را با هم، در خاک سوریه شکست داد.
جمهورى اسلامى ایران، به معجزه عادت دارد. نفس وقوع انقلاب اسلامى ایران، یک معجزه بود. رهبرى این انقلاب بى نظیر هم چیزى کم از معجزه الهى نداشت. براى این ادعا دلیل زیاد هست. نزدیک به ۴۰ سال است که براى براندازى این نظام تلاش و هزینه مى‌کنند اما به‌طور معجزه‌آسایى همه‌چیز دگرگون مى‌شود. یک روز با تحمیل ۸ سال جنگ نابرابر، یک روز با تحریم‌هاى ظالمانه، یک روز با راه‌اندازى فتنه پیچیده سبز و قائله داعش و تکفیرى‌ها و این اواخر هم با تحریک قومیت‌ها. همه‌پرسى کردستان عراق اما، تازه‌ترین این توطئه‌هاست.
درست وقتى داعش نفس‌هاى آخرش را در منطقه مى‌کشد، ناگهان مسأله استقلال کردستان عراق به میان کشیده‌شود! بارزانى به طرز مرموز وبى‌سابقه‌اى تأکید مى‌کند، اکنون وقت برگزارى همه‌پرسى استقلال کردستان است. طرح چنین مسأله‌اى از سوى چنین شخصیتى شاید مسأله تازه‌اى نباشد اما وقتى این درخواست با تهدید نظامى و اعلان جنگ مطرح مى‌شود و رژیم صهیونیستى از آن علناً حمایت مى‌کند، موضوع کمى فرق مى‌کند.
تحولات به ما مى‌گویند، منطقه آبستن توطئه‌اى تازه است. قربانیان این توطئه نیز برادران کُرد هستند. مجرى طرح در ظاهر مسعود بارزانى اما وى پیش از این‌که مجرى باشد، یک قربانى است چراکه این پروژه سنگین‌تر از توان امثال بارزانى است. رژیم صهیونیستى و آل‌سعود، علناً و به کرات از تریبون‌هاى رسمى از تجزیه کردستان عراق حمایت کرده‌اند. آمریکا و چند کشور نام‌آشناى غربى یعنى انگلیس و فرانسه هم تنها، با «زمان» برگزارى همه پرسى مخالفت کرده‌اند، نه «نفس» برگزارى همه‌پرسى ! ترکیب کشورهاى حامى تجزیه کردستان عراق هم بسیار آشناست! آمریکا، انگلیس، فرانسه، عربستان و رژیم صهیونیستى یعنى همان کشورهایى که از «ایدئولوژى داعش» بگیر تا «پول و تجهیزات نظامى و درمانى» این گروه بدنام را تهیه مى‌کردند، مى‌خواهند پروژه «تجزیه کردستان» را جایگزین «پروژه داعش» کنند.
محمدحاجى محمود دبیر حزب سوسیال منطقه خودمختار کردستان عراق است. وى مى‌گوید رهبران آمریکا، انگلیس و فرانسه به آن‌ها گفته‌اند، فقط ۲ سال همه‌پرسى را به تعویق بیندازید تا ما از طریق سازمان ملل وارد عمل شویم! پروسه‌اى شبیه به تأسیس رژیم نحس اسرائیل! اما گویا این پروسه، قرار است مثل داعش، محور مقاومت را سرگرم کند تا اسرائیل نفس راحتى بکشد.
اما دلایل زیادى وجود دارد که مى‌گوید این پروژه هم به در بسته خواهد خورد. جدیت عراق، ترکیه و ایران در برخورد با چنین طرحى از یک طرف، موقعیت جغرافیایى خاص کردستان عراق از طرف دیگر در کنار مخالفت شدید غالب کردها و ساکنان غیر کُرد این مناطق با برگزارى همه‌پرسى، همه و همه عملى شدن این پروژه را بسیار سخت مى‌کند. فرض بگیریم چنین کشورى تشکیل شد. این کردستان نه از زمین و نه از آسمان و نه از دریا به جهان خارج هیچ راهى نخواهد داشت و از سوى کشورهاى دوست که حالا به دشمن تبدیل شده‌اند، محاصره شده است. «بارزانى» شاید نمى داند صاحبان داعش که از این قائله، طرفى نبسته‌اند، تصمیم دارند با سوءاستفاده از اکراد، این شکست را جبران کنند. برگزارى همه‌پرسى استقلال، کردستان را به سمت بحرانى تمام‌عیار خواهد برد، بحرانى که بارزانى این بار نخواهد توانست براى نجات از آن از سردار سلیمانى و ایران کمک بگیرد. این بحران، شرایط مساعدى هم که بسیارى از اکراد از آن بهره مى‌برند از آن‌ها خواهد گرفت. شرایط کردستان چیزى شبیه به رژیم صهیونیستى خواهد شد، رژیمى که شاید پول، اسلحه و حمایت‌هاى آمریکا را دارد اما امنیت ندارد:
«توافقات مرزى صرفاً با محوریت دولت مرکزى عراق پابرجا بوده و جدایى اقلیم کردستان از دولت مرکزى عراق به‌معناى مسدود شدن تمامى معابر و گذرگاه‌هاى مشترک مرزى خواهد بود….جدایى اقلیم کردستان از خاک عراق به مفهوم پایان یافتن تمامى توافقات نظامى خواهد بود.. پس از آن (جدایى احتمالى کردستان) ایران در چارچوب تأمین امنیت مرزهاى مشترک در رویکرد خود براى مقابله با حضور و فعالیت ضدانقلاب ایرانى که در مناطقى از کردستان عراق تردد دارند به‌صورت جدى تجدید نظر کرده و با شیوه‌هاى کاملا متفاوت نسبت به گذشته رفتار خواهد کرد» (على شمخانى – دبیر شوراى عالى امنیت ملى)
بدون تردید برگزارى همه پرسى استقلال اقلیم کردستان با موانع زیادى مواجه است و بزرگترین مانع هم مخالفت اکثریت کشورهاى منطقه و جهان و هم‌چنین قرار داشتن رژیم صهیونیستى پشت سر این قضیه است. کردستان عراق از امکانات و توانایى‌هاى لازم حتى براى برگزارى این همه پرسى را ندارد و اوضاع اقتصادى آن با مشکلات زیادى مواجه است. از سوى دیگر برگزارى همه پرسى به‌وهیچ‌وجه مورد اتفاق نظر احزاب و گروه‌هاى کردى داخل عراق نیست و تنها شخص بازرانى با امید به وعده‌هاى یک رژیم جنایتکار، یعنى رژیم صهونیستى این موضوع را در سر دارد.
هم‌چنین تعیین زمان برگزارى همه پرسى در کردستان عراق توسط بارزانى باعث هم گرایى بیشتر بین کشورهاى منطقه ازجمله ایران و ترکیه شده است که این امر به همراه مؤلفه‌هاى دیگر استقلال کردستان عراق را به‌نوعى با مانع اصلى روبه‌رو کرده است و در نهایت تحلیل گران معتقدند بسیار سخت است که بپذیریم اقلیم کردستان از توانایى برگزارى این همه پرسى برخوردار است و شخص بازرانى نیز به این موانع و ناتوانى واقف است، اما تنها به‌دبنال یک نمایش جهت گرفتن امتیاز مى‌باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *