غدیر در کلام حضرت زهراعلیهاالسلام و سیره اهل بیت علیهم السلام

ارسال شده در: آرشیو, سیاسی | ۰
غدیر در کلام حضرت زهراعلیهاالسلام و سیره اهل بیت علیهم السلام
تصویر خبر
مقدمه
هفتاد روز از حادثه بسیار مهم و تاریخى غدیر خم گذشته بود که رسول مکرم اسلام صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله ‏و سلم دیده از جهان خاکى فرو بست و روح مطهرش به عالم ملکوت عروج کرد. ارتحال پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله ‏و سلم موجى از غم و اندوه در فضاى جامعه نوپاى اسلامى ایجاد کرد. بار مصیبت چنان سنگین شد که بسیارى در حیرت فرو رفته و از خود بی خود گشتند و از تصمیم‏گیرى مناسب و شایسته باز ماندند. جمعى نیز که از قبل خود را آماده چنین روزى کرده بودند، حال و هواى جامعه را براى ایجاد گرد و غبار، مناسب یافتند و با گِل آلودن نمودن آب، به دنبال گرفتن ماهى مراد خود رفتند. ستاره امیدى که در غدیر خم طلوع کرده و آرام‏بخش دل‏هاى مؤمنان گشته بود، در لابلاى گرد و غبار فتنه، از دیدگان کم فروغ، محو شد. در میان ظلمت ارتحال آفتاب، شب‏پره‏ها به تکاپو افتادند و با هجوم به خانه وحى، تلاش مذبوحانه‏اى را براى فرونشاندن نور خدا آغاز کردند؛ غافل از آن که نور خدا با آن دسیسه‏ها خاموش شدنى نیست.
گر چه در این حمله و هجوم، آتش به کاشانه تنها یادگار رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله‏ افتاد، و گل محمّدى صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏ آله ‏و سلم مظلومانه در پشت در، پرپر گشت، سینه دریایى‏اش شکافت و پهلویش بشکست؛ اما در عین حال، او، قدِ خمیده از ظلم و ستم را برافراشت و با دست الهى خود به دامن ولایت آویخت و با تمسک به حبل الله المتین و با صلابت و شهامتى بى‏نظیر از حقانیت امیرمؤمنان علیه‏السلام سخن‏ها گفت، و از غربت او نشان‏ها داد.
زهراى اطهرعلیهاالسلام دفاع جانانه‏اى از ولایت امیرمؤمنان علیه‏السلام نمود و در این راه، مشتاقانه جام پرافتخار شهادت را سر کشید و افتخار اولین شهید راه ولایت را تا ابد به نام خود ثبت کرد؛ ولى این دفاع نیز همانند خود آن بانوى بزرگوار، در هاله‏اى از غربت و مظلومیت قرار گرفت و آن گونه که سزاوار بود به شیعیان وى نیز منتقل نشد.
به رغم عمر بسیار کوتاه حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام ، پس از ارتحال پدر بزرگوارشان، آثار به یادگار مانده از ایشان در آن دوران بحرانى و پر تنش، بیانگر عزم راسخ و صلابت و شجاعت فوق العاده حضرت در دفاع از ولایت امیرمؤمنان علیه‏السلام است. جدیت ایشان در این راه، که منجر به شهادت مظلومانه‏اش شد، نشان از توجه ویژه و اهتمام خاص حضرت به مسأله امامت امت و زمامدارى جامعه مسلمانان دارد.
از جمله محورهایى که در احتجاجات و سخنان حضرت زهرا علیهاالسلام جلب توجه مى‏کند، نقل «حدیث غدیر» است که موضوع نوشتار حاضر نیز همین مطلب است. در این نوشتار تلاش شده است استنادات حضرت به حدیث غدیر، در حد امکان از منابع کهن و معتبر حدیثى و تاریخى جمع آورى و تقدیم علاقمندان به غدیر گردد؛ اما قبل از پرداختن به این موضوع، پاسخ به دو سؤال ضرورى به نظر مى‏رسد:
۱٫چرا حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام محور بحث قرار گرفته است؟
۲٫چرا در میان سخنان ایشان، فقط به حدیث غدیر پرداخته شده است؟
چرا حضرت زهرا علیهاالسلام ؟
چه ویژگى‏هایى در شخصیت حضرت زهرا علیهاالسلام هست که موجب شده ایشان به عنوان محور اصلى بحث، انتخاب و استناد آن حضرت به حدیث غدیر، از اهمیت خاصى برخوردار گردد و حتى بر اعتبار آن حدیث بیافزاید؟
دلایل فراوانى براى انتخاب حضرت زهرا علیهاالسلام وجود دارد از جمله:
۱٫حضرت زهرا علیهاالسلام نزدیک‏ترین نسبت را با رسول خدا صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله ‏و سلم داشت. او یگانه دختر رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله ‏و سلم بود که نسل پاک نبوى از طریق او ادامه مى‏یافت و امامان از فرزندان ایشان بودند. احترام فوق العاده پیامبر خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله‏ و سلم نسبت به این دختر، حاکى از شخصیت ممتاز او بود و سفارش‏هاى مکرر رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله ‏و سلم به مؤمنان درباره حفظ حرمت او، منزلت بس عالى او را براى همگان روشن ساخته بود. حضرت زهرا علیهاالسلام بیش از همه، متوجه این موقعیت عالى بود و سنگینى بار مسؤولیت را نسبت به این جایگاه، بر دوش خود احساس مى‏کرد و به همین علت بیشترین تلاش خود را جهت استفاده کامل و مفید از این موقعیت، براى یارى دین خدا و امام حق به عمل آورد.
۲٫قرآن منزلتى رفیع و عظمتى خاصى براى حضرت فاطمه علیهاالسلام تعریف کرده است. در آیه مباهله با تعبیر «نسائنا» از ایشان یاد شده و در آیه تطهیر، خداوند بر پاک و مطهر بودنشان شهادت داده است. در سوره «الانسان» با یادآورى داستان اطعام یتیم و مسکین و اسیر و اخلاص وصف ناشدنى ایشان، از برترین پاداش‏هاى الهى در حق آنان یاد شده است. و در کوچک‏ترین سوره قرآن یکى از بزرگترین عطایاى الهى به حضرت رسول صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله، وجود نازنین زهراى اطهر، که حقیقت کوثر است، معرفى شده و در آیه مودّت، محبت ایشان اجر رسالت نبوى صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله‏ و سلم به شمار آمده است.
همه اینها و آیات دیگر، بیانگر مقام رفیع معنوى و کمال عبودیت و عصمت ایشان بوده و جایگاه خاص هدایتى ایشان را در جامعه اسلامى تبیین مى‏نماید.
۳٫فاطمه زهرا علیهاالسلام در دوران غربت اسلام به دنیا آمد و از همان اوان کودکى، در کانون اصلى مبارزه، با طعم سختى‏ها و مشکلات آشنا شد. هیچ کس مانند او شاهد زحمات طاقت فرسا و شبانه روزى رسول خدا صلوات الله علیه نبود. گرد و غبار خستگى، با دستان کوچک او از رخسار مبارک رسول خدا صلى ‏الله‏علیه ‏و ‏آله‏ پاک مى‏شد و در خلوت‏هاى پیامبر، او بود که درد دل‏هاى پدر را به گوش جان مى‏شنید و با نثار محبت‏هاى خود او را غرق در سرور مى‏کرد و همانند مادرى دلسوز، سر حضرت را بر دامن مى‏گرفت و آرام بخش دلش مى‏گشت؛ تا آنجا که از پدر لقب «امّ ‏ابیها» را دریافت نمود. حضرت زهرا علیهاالسلام نمى‏توانست بعد از ارتحال رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ شاهد پژمرده شدن نهال نورس اسلام باشد، که با آن همه زحمات رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏ و‏ آله‏ از زمین سر برآورده و با خون دل‏هاى فراوان سیراب شده بود. آیا شخصیتى مانند زهرا علیهاالسلام مى‏توانست در مقابل این مسأله، خاموش بنشیند و نگران نباشد؟
۴٫حضرت زهرا علیهاالسلام همسرى امیرمؤمنان علیه‏السلام را بر عهده ‏داشت که دومین شخصیت ممتاز جهان اسلام؛ بلکه جهان بشریت بود. پیوند این دو نور الهى از نوع پیوندهاى عادى زمینى نبود؛ بلکه بنا به تصریح رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ این ازدواج یک « پیوند آسمانى» بود و اگر على علیه‏السلام نبود، براى زهراى اطهر علیهاالسلام همسرى شایسته پیدا نمى‏شد. شناخت حضرت از شخصیت امیرمؤمنان علیه‏السلام عمیق‏ترین شناخت‏ها بود. آنچه را که دیگران فقط شعاعى از على علیه‏السلام دیده بودند، ایشان با تمام وجود خود لمس کرده بود و از اخلاص و صفاى علوى و از سوز دل و خیرخواهى وى آگاه بود. او از جان گذشتگى‏هاى فراوان على علیه‏السلام و شهادت‏طلبى‏هاى او را هماره تجربه کرده بود. فاطمه علیهاالسلام پیکر پر جراحت على علیه‏السلام را بارها و بارها مداوا نموده بود و شاهد بود چگونه زخم‏هاى گذشته التیام نیافته، زخم‏هاى جدیدى بر همان جا مى‏نشیند؛ اما على علیه‏السلام خم به ابرو نمى‏آورد و همیشه در پیشاپیش صف مجاهدان در راه خدا قرار داشت.
۵٫حضرت‏ زهرا علیهاالسلام در بیت نبوت بزرگ شده بود و در دوران ده ساله حکومت اسلامى در کانون اصلى حوادث مهم سیاسى و اجتماعى قرار داشت و با تیزبینى و هوشیارى فوق‌العاده خود، تمامى جریانات آشکار و پنهان را مى‏شناخت و از ویژگى‏هاى افراد مؤثر نیز آگاهى کامل داشت. او از یک سو، رسول خدا صلى‏الله‏علیه ‏و ‏آله‏ را دیده بود که براى تداوم صحیح حکومت اسلامى و بالندگى و رشد آن، تدابیر مختلفى مى‏اندیشید و زمینه سازى‏هاى لازم را براى امامت امیرمؤمنان علیه‏السلام فراهم مى‏آورد و از سوى دیگر، شاهد نگرانى‏هاى رسول خدا صلى‏الله‏علیه ‏و ‏آله‏ و یاران نزدیک وى از وجود جریانات مخفى و مرموز در بطن جامعه بود که در صدد بودند با دستیابى به قدرت، مسیر حکومت اسلامى را تغییر دهند.
با وفات رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ نگرانى‏ها جدى‏تر شد و جریانات پنهان سر برون آوردند و از بحران به وجود آمده بیش‏ترین استفاده را کرده و بر اوضاع مسلط شدند. زهراى اطهر علیهاالسلام با آگاهى کامل از تدابیر رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏ و‏ آله‏ جهت امامت امیرمؤمنان علیه‏السلام و با شناختى که از شخصیت على علیه‏السلام داشت، که یگانه فرد شایسته براى زمامدارى مسلمانان بود و با اطلاع از اوضاع سیاسى جامعه نوپاى اسلامى که با صدها خطر مواجه بود، وظیفه خود مى‏دانست که از حق الهى امیرمؤمنان علیه‏السلام دفاع نماید و در این راه، هیچ کوتاه نیاید. به همین دلیل بیش‏ترین حمله نیز به ایشان شد و خشن‏ترین برخوردها با او صورت گرفت و آن حضرت نیز با کمال شجاعت و شهامت تا پاى جان ایستاد.
۶٫همان گونه که با آغاز رسالت پیامبراسلام صلى‏الله‏علیه‏ و‏ آله‏ شخصیت ممتازى چون خدیجه در کنار ایشان قرار گرفت و در دوران غربت اسلام، با تمام توان و استعداد به یارى حضرتش پرداخت، با آغاز امامت امیرمؤمنان علیه‏السلام نیز، شخصیت بى‏نظیرى همانند فاطمه زهرا علیهاالسلام به حمایت از ایشان شتافت و همه سرمایه‏هاى خود را در دفاع از مولاى متقیان نثار کرد. او با سعى و تلاش شبانه روزى خود غبار غربت را از رخسار امیرمؤمنان علیه‏السلام زدود و تحمل بارسنگین مظلومیت را براى ایشان آسان نمود و به حق، لقب «اولین شهید راه ولایت» را به خود اختصاص داد. اولین شهید راه ولایت یعنى کسى که در آن فضاى پر شبهه، و آکنده از فتنه‏هاى گوناگون که در لابلاى غبار برخاسته از آشوب و بلوا همه را گرفتار کرده بود، بتواند با حفظ بصیرتِ خود، لحظه‏اى در تشخیص حق خطا نکند و در دفاع از حق کم‏ترین تردیدى به خود راه ندهد. چنین انتظارى در آن شرایط، فقط از حضرت زهرا علیهاالسلام انتظار مى‏رفت و بس. الحق که ایشان این رسالت را به نحو احسن و اکمل به انجام رساند. به راستى آن حضرت با کلام و عمل خود نشان داد که «ولایت»، قلب تپنده مکتب و روح دین است و بر کسانى که دغدغه حفظ مکتب دارند، جان فشانى در راه ولایت و گذشتن از همه تعلقات براى پاسدارى از امامت، مهم‏ترین وظیفه است. به همین دلیل است که تک تک کلمات ایشان سندى زنده و گویا و در کمال اعتبار براى همه دلسوزان دین و امت است. سندى که با خون پاک حضرت زهرا علیهاالسلام به امضا رسیده است و همچون امانتى گرانبها در دستان شیعیانش قرارگرفته، تا با اقتدا به آن بزرگوار، راه پر فراز و نشیب دفاع از دین و ولایت را با قدم‏هاى استوار و پر صلابت بپیمایند.
چرا غدیر؟
با این که سخنان زیادى در موضوعات مختلف از حضرت زهرا علیهاالسلام نقل شده است، چرا در مقاله حاضر فقط حدیث غدیر، مورد توجه قرار گرفته است؟ چه خصوصیاتى در حدیث غدیر هست که محور اصلى بحث گشته است؟
در جواب باید گفت: گر چه شیعه براى اثبات ادعاى خود ـ مبنى بر امامت امیرمؤمنان علیه‏السلام و جانشینى ایشان نسبت به پیامبر ـ دلایل فراوانى دارد؛ اما در این میان، حدیث غدیر از ویژگى‏ها و امتیازاتى برخوردار است که آن را نسبت به دلایل دیگر، برتر و شاخص‏تر کرده است؛ از جمله:
الف- علاوه بر محدثان شیعه که همگى حدیث غدیر را نقل کرده‏اند، اغلب محدثان بزرگ اهل سنت و مورخان جهان اسلام حدیث غدیر را نقل و صحت آن را تأیید نموده‏اند؛ تا آنجا که اگر کسى در صحت این حدیث تردید داشته باشد، باید به همه احادیث دیگر و حتى مسائل بدیهى اسلام نیز با دیده تردید بنگرد.
ب- گرچه رسول خدا صلى‏الله‏علیه ‏و ‏آله‏ در فرصت‏هاى مختلف و موقعیت‏هاى متفاوت، بر امامت و جانشینى حضرت على علیه‏السلام تصریح کرده بودند؛ اما اعلام رسمى این مطلب مهم در «غدیر خم» بوده است. با توجه به این که این اعلام بعد از«حجه ‏الوداع» بود و همه مسلمانان متوجه نزدیک شدن حادثه رحلت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ بودند و به طور طبیعى در انتظار معرفى جانشین ایشان به سر مى‏بردند؛ رسمیت بیشترى به روز غدیر داده بود.
ج- اجتماع عظیم مردم نیز در غدیر خم، کم نظیر بود. بیشتر مسلمانان از مناطق مختلف و قبائل گوناگون، در آن جمع حضور داشتند و در حقیقت نقش پیک رسول خدا صلى‏الله‏علیه ‏و‏آله‏ را بر عهده داشتند، تا «پیام غدیر» را به عنوان مهم‏ترین خبر حج آن سال به منطقه خود برده و دیگر مسلمانان را از این رویداد سرنوشت‏ساز آگاه سازند. با توجه به این نکته که حج آن سال نیز آخرین حجى بود که مسلمانان به همراهى رسول خدا صلى‏الله‏علیه ‏و ‏آله‏ برگزار کرده بودند و حالت وداع با آن حضرت را داشت، حساسیت حدیث غدیر بیشتر آشکار مى‏شود.
د- آماده کردن فضا براى اعلام این خبر مهم و سرنوشت ساز، تأثیر به سزایى در ماندگار شدن حادثه غدیرخم داشت. رسول خدا صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله‏ این اجتماع را در محلى تشکیل داد که در آنجا راه‏هاى مختلف از هم جدا مى‏شد. بنابراین به جمعى که از آن محل گذشته بودند، خبر دادند که جهت استماع سخنان رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله‏ باز گردند و به جمع حاضر گفتند: مقدارى صبر کنند تا بقیه نیز به این محل برسند. سپس منبرى فراهم کردند و رسول خدا صلى‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏ در اجتماع عظیم مردم به سخنرانى پرداخت.
مقدمه چینى‏هاى حضرت در سخنانش و سؤالاتى که از مردم کردند و سپس صراحت کلام حضرت در معرفى امیرمؤمنان علیه‏السلام و بلند کردن دست وى و نشان دادن به مردم و اعلام رسمى خلافت وى، راه را براى هر نوع توجیه و تأویلى بست و «غدیر خم» را در تاریخ اسلام به طور قطعى و روشن به ثبت رساند.
ه- آیه‏اى که قبل از اعلام رسمى ولایت امیرمؤمنان علیه‏السلام نازل شد، بیانگر اهمیت فوق العاده غدیر بود و از سویى، بیانگر نگرانى‏هاى رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله‏ در این زمینه هست:
«یا ایّها الرّسول بلغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس انّ الله لایهدى القوم الکافرین»۱؛ اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً (به مردم) برسان، و اگر (این کار را) نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى. خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم نگه مى‏دارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمى‏کند.
در قرآن چنین آیه تهدیدآمیزى خطاب به رسول خدا صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله‏ وجود ندارد و به صراحت اعلام نشدن ولایت على علیه‏السلام را، مساوى با عدم تبلیغ رسالت الهى معرفى مى‏نماید و در مقابل نگرانى‏هایى که رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله داشت، وعده حفظ و حراست به ایشان داده مى‏شود.
اما آیه‏اى که بعد از اعلام ولایت على علیه‏السلام در غدیر نازل شد، موجى از سرور و شادى را در دل‏هاى مؤمنان پدید آورد و آرامش و اطمینان خاطرى به آنان بخشید:
«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشونى الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم‏الاسلام دیناً»۲؛ امروز کافران از (زوال) دین شما مأیوس شدند. بنابراین از آن‏ها نترسید و از من بترسید! امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم .
و- فرمان رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله‏ به همه مسلمانان حاضر در غدیرخم، مبنى بر بیعت با امیرمؤمنان علیه‏السلام نیز حادثه مهمى بود که در همان روز اتفاق افتاد. حضرت به همه مسلمانان دستور دادند تا با امیرمؤمنان علیه‏السلام دست بیعت دهند و اعلام وفادارى کنند. به همین منظور، خیمه‏اى فراهم شد و على علیه‏السلام در آن خیمه نشست و مسلمانان یکایک با ایشان بیعت کردند و حتى روش خاصى براى بیعت زنان با حضرت تدارک دیده شد؛ تا آنان نیز با خلیفه رسول خدا صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ بیعت نمایند.
به رغم صراحت سخنان رسول اکرم صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ در غدیر و شفاف بودن مقصود ایشان، پس از ارتحال آن حضرت، مشکلات عدیده‏اى بروز کرد و مسیر ترسیم شده از طرف آن بزرگوار تغییر نمود. در چنین شرایطى بود که حضرت زهرا علیهاالسلام با موقعیت خاصى که در میان امت مسلمان داشت، به حمایت از امیرمؤمنان علیه‏السلام برخاست و با استدلال‏هاى قوى و منطق متین، از حق الهى على علیه‏السلام دفاع نمود و با تأکید بر جریان غدیر خم و کلمات صریح رسول خدا صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ در آن روز تاریخى، پرده از رخسار حقیقتِ غبار گرفته بر گرفت و مسلمانان را به بیعتى که در غدیرخم با امیرمؤمنان علیه‏السلام داشتند، متوجه ساخت؛ تا براى چندمین بار، حجت بر آنان تمام شود و راه دفاع از حق تا ابد بر روى شیفتگان حق هموار گردد.
لازم به ذکر است که شیعیان اهل‏بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام نیز در طول تاریخ بیش‏ترین تلاش را براى حفظ و صیانت از حدیث غدیر به عمل آورده‏اند و در مباحثات علمى خود، پیوسته به آن احتجاج نموده‏اند. خداوند را سپاسگزاریم که بر اثر تلاش عالمان بزرگ اسلامى، امروز نیز حدیث غدیر بر تارک احادیث به یادگار مانده از رسول خدا صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ مى‏درخشد و جایگاه ویژه خود را حفظ نموده است و حقیقتاً مى‏تواند مهم‏ترین عامل «وحدت» بین تمام گروه‏هاى مسلمان باشد.
امید است کلماتى که از حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام پیرامون غدیر تقدیم مى‏گردد، در روشن‏تر شدن راه حقیقت جویان، مفید و کارگشا باشد. ان‏شاءالله!
**هرکس را که من مولاى او باشم، على نیز مولاى اوست
ابوالخیر محمد جزرى شافعى (متوفّاى ۸۳۳ ق.) در کتاب أسنى المطالب فى مناقب سیّدنا علىّ بن ابى‏طالب با سند بسیار زیبایى، حدیث غدیر را از حضرت فاطمه علیهاالسلام چنین نقل مى‏کند:
فاطمه، دختر امام علىّ بن موسى الرّضا علیه‏السلام از عمه‏هایش فاطمه، زینب و ام کلثوم، دختران امام موسى بن جعفر علیه‏السلام نقل مى‏کند که آنان فرمودند: فاطمه دختر امام صادق علیه‏السلام از عمه‏اش فاطمه، دختر امام محمدباقر علیه‏السلام و او از عمه‏اش فاطمه دختر امام زین العابدین علیه‏السلام نقل مى‏کند که فاطمه و سکینه دختران امام حسین علیه‏السلام از عمه‏شان ام‏کلثوم دختر امیرمؤمنان علیه‏السلام نقل مى‏کند که مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر مکرم رسول خدا صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله خطاب به مردم فرمود:
«أنسیتم قول رسول الله صلى‏ الله ‏علیه‏و‏آله‏ یوم غدیرخم: من کنت مولاه فعلىّ مولاه و قوله صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏: أنت منى بمنزله هارون من موسى(۳)؛ آیا کلام رسول خدا صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ را فراموش کردید که در روز غدیر خم فرمود:«هرکس را که من مولاى او باشم، پس على نیز مولاى اوست.»و کلام دیگر رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏ که فرمود: «یا على! جایگاه تو نسبت به من همانند موقعیت هارون نسبت به موسى علیه‏السلام مى‏باشد.»
نکته قابل توجه در این حدیث، اهتمام خاندان اهل بیت علیهم‏السلام به حدیث غدیر و حفظ آن است، به گونه‏اى که پاسدارى از حریم ولایت با نقل مستمر حدیث غدیر در میان آنان و فرزندانشان، یک سیره دائمى شده بود و سعى و کوشش آن بزرگواران براى روشن ماندن چراغى که رسول خدا صلى‏الله‏علیه ‏و ‏آله‏ در غدیر خم مشتعلش ساخته بود، بسیار جدى و قابل تأمل است.
در حقیقت، این اهتمام و جدیت، میراثى بود که از حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به آنان رسیده بود. و درسى بود که از مکتب آن بزرگوار تعلیم دیده بودند؛ زیرا ایشان یگانه مربى دفاع از ولایت بود که با منطق بسیار مستحکم خود و با صلابت و استوارى غیر قابل وصف خود، راه پر افتخار حمایت از ولایت را گشود، و اهل‏بیت علیهم‏السلام و خاندان پر برکتشان نیز بهترین رهروان این راه شدند و با مجاهدت‏هاى طاقت فرساى خود این امانت را به نسل‏هاى بعد و در نهایت به ما و آیندگان سپردند.
نکته مهم دیگر حدیث، این است که امامان معصوم علیهم‏السلام در تعلیم و تربیت فرزندان خود، فرقى بین دختران و پسران نمى‏گذاشتند و همه آنان را از سرچشمه معارف ناب اسلامى سیراب مى‏ساختند و بار مسؤولیت حفظ امانت‏هاى الهى و یادگارهاى رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ و فاطمه زهرا علیهاالسلام را بر عهده آنان مى‏گذاشتند و آنان نیز با شایستگى، این امانت‏ها را به نسل‏هاى بعدى انتقال مى‏دادند. این حدیث، نمونه‏اى از احادیث «فاطمیات» است و نمونه‏هاى فراوان دیگرى نیز در ابواب مختلف وجود دارد.
به راستى خاندان اهل‏بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام خاندان علم و دانش و حکمت بودند و زن و مردشان ستارگان درخشان آسمان علم و عمل هستند.
**به خدا سوگند! ولایت و رهبرى براى على علیه‏السلام است
پس از رحلت رسول مکرم اسلام صلى‏الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ جمعى از مهاجران و انصار در سقیفه بنى‏ساعده، گردهم آمدند تا فردى را از میان خود به زمامدارى مسلمانان انتخاب نمایند. مذاکرات و مشاجرات طولانى که بین آنان به وقوع پیوست، در کتاب‏هاى تاریخى به طور مبسوط نقل شده است. آنان در نهایت با ابوبکر بیعت کردند و سپس او را به مسجدالنبى صلى‏الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ آورده و از عموم مردم درخواست بیعت نمودند.
جمعى از اصحاب رسول خدا صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ از بیعت با ابوبکر امتناع ورزیدند و در عهدى که با رسول خدا صلى‏الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ در روز «غدیر خم» بسته بودند، پایدار ماندند، اما نگرانى عمده اصحاب سقیفه از شخص امیرمؤمنان علیه‏السلام بود و یقین داشتند با گرفتن بیعت از او، بقیه معترضان تسلیم خواهند شد.
على علیه‏السلام پس از دریافت اخبار سقیفه و اطلاع از بیعت مردم با ابوبکر، در پى وصیت دیگر رسول خدا صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله‏، با شتاب فراوان به جمع‏آورى قرآن پرداخت، و در جواب فرستادگانى که او را به مسجد و بیعت با ابوبکر فرا مى‏خواندند، مى‏فرمود: «مشغول اجراى فرمان رسول خدا صلى‏الله‏ علیه‏ و ‏آله‏ و جمع‏آورى قرآن هستم.» اما نگرانى‏هاى هیئت حاکمه جدید، مانع از صبر و تحمل آنان شد و جمعى مأموریت یافتند به هر قیمتى شده که على علیه‏السلام را از منزل خارج و براى گرفتن بیعت به مسجد آورند. آنان در مقابل منزل حضرت گرد هم آمده و از ایشان خواستند به همراه آنان به مسجد برود؛ اما على علیه‏السلام امتناع ورزید.
بنابر تصریح ابن قتیبه در کتاب الامامه و السیاسه و دیگر مورخان، عمر دستور داد هیزم و آتشى فراهم کنند و قسم یاد کرد که اگر على علیه‏السلام از منزل خارج نشود، خانه را به آتش خواهد کشید. عده‏اى به او اعتراض کردند که در این خانه، فاطمه دختر رسول الله صلى‏الله‏علیه‏ و آله‏، حسن و حسین، فرزندان رسول پیامبرخدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏ و یادگارهاى ایشان وجود دارند، چگونه این خانه را به آتش مى‏کشى؟ عمر که اعتراض عمومى را مشاهده کرد، گفت: به راستى گمان کردید که من چنین کارى را انجام مى‏دهم؟ مقصود من تهدید بود. در این هنگام حضرت فاطمه علیهاالسلام به پشت درب منزل آمد و خطاب به آن جماعت که در بیرون منزل اجتماع کرده بودند، فرمود:
«لا عهد لی بقوم أسوء محضرٍ منکم ترکتم رسول الله صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ جنازه بین أیدینا و قطعتم أمرکم فیما بینکم و لم تستأمرونا و لم تردّوا لنا حقّاً کأنّکم لم تعلموا ما قال یوم غدیرخم. والله لقد عقد له یومئذ الولاء لیقطع منکم بذلک منها الرجاء و لکنّکم قطعتم الاسباب بینکم و بین نبیّکم، والله حسیب بیننا و بینکم فى‏الدّنیا و الآخره(۴)؛ من قومى همانند شما سراغ ندارم که این چنین عهد شکن و بد برخورد باشند! پیکر رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ را بر روى دستان ما گذاشته و رها کردید و عهد و پیمانى که در میان خود داشتید، قطع کردید و برخلاف عمل نمودید، ولایت و رهبرى ما اهل‏بیت را انکار کردید، و زمام امر را از دست ما خارج ساختید، و هیچ حقى براى ما قائل نشدید؛ گویا از سخنان رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ در روز غدیر خم آگاهى نداشتید! به خدا سوگند! رسول خدا در آن روز (غدیرخم) ولایت و رهبرى را براى على علیه‏السلام تعیین کرد، تا امید و طمع شما را از خلافت قطع نماید؛ ولى شما رشته‏هاى پیوند میان خود و پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏ را پاره کردید. بدانید که خداوند در دنیا و آخرت بین ما و شما داورى خواهد کرد.»
**غدیرخم را فراموش کرده‏اید!؟
در دوران غربت بعد از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏، که توأم با اختناق نیز بود، از جمله جاهایى که مردم مى‏توانستند با حضرت زهرا علیهاالسلام دیدارى داشته باشند و سؤالاتشان را مطرح نمایند، در خارج از شهر مدینه، بر سر مزار شهداى احد و حمزه سیدالشهدا بود. از جمله کسانى که در کنار مزار شهدا با حضرت زهرا علیهاالسلام ملاقات کرده، محمود بن لبید (و یا اسید) است. او مى‏گوید:
پس از وفات رسول الله صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ فاطمه زهرا علیهاالسلام را در کنار قبر حمزه در احد مشاهده کردم، در حالى که به شدت منقلب بود و اشک مى‏ریخت. صبر کردم تا آرام گرفت، آنگاه به حضور ایشان رسیدم و عرضه داشتم: اى بانوى من! سؤالى برایم پیش آمده است که مى‏خواهم با شما در میان بگذارم .
فرمود: بپرس!
عرض کردم: آیا رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ قبل از وفات خود، تصریحى بر امامت على علیه‏السلام داشته است؟ و آیا از طرف ایشان نصّى بر این مطلب وجود دارد؟ فرمود:
«واعجباه! أنسیتم یوم غدیرخم؛ شگفتا و عجبا! آیا روز غدیر خم را فراموش کرده‏اید؟»
عرضه داشتم: روز غدیر را مى‏دانم (و آن غیر قابل انکار است)، از آن اسرارى که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ با شما در میان گذاشته، مرا آگاه کنید، فرمود:
«اشهدالله تعالى لقد سمعته یقول: علىٌّ خیر من أخلّفه فیکم، و هو الامام والخلیفه بعدى، و سبطاى و تسعه من صلب الحسین أئمّه أبرار، لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیّین، و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الى یوم القیامه؛ خدا را شاهد مى‏گیرم که شنیدم رسول خدا صلى‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏ فرمود: على بهترین کسى است که او را جانشین خود در میان شما قرار مى‏دهم. على امام و خلیفه بعد از من است، و دو فرزندم (حسن و حسین) و نه تن از فرزندان حسین پیشوایان و امامانى پاک و نیک هستند. اگر از آنها اطاعت کنید، شما را هدایت خواهند نمود، و اگر مخالفت ورزید، تا روز قیامت بلاى تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد.»
پرسیدم: بانوى من! پس چرا على علیه‏السلام سکوت کرد، و براى گرفتن حق خویش قیام نکرد؟
حضرت زهرا علیهاالسلام در پاسخ فرمود:
«یا اباعمر لقد قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله: مثل الامام مثل الکعبه اذ تؤتى ولا تأتى ـ أو قالت: مثل علىّ ـ ثمّ قالت: أما والله لو ترکوا الحقّ على أهله و اتبعوا عتره نبیّه لما اختلف فى‏الله اثنان، و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف حتى یقوم قائمنا التاسع من ولد الحسین، و لکن قدّموا من أخّره الله و أخّروا من قدّمه الله، حتى اذا ألحدوا المبعوث و أودعوه الجدث المجدوث، اختاروا بشهوتهم و عملوا بآرائهم، تبّاً لهم أو لم یسمعوا الله یقول:« و رَبُّکَ یَخْلُقُ مایَشاءُ وَ یَخْتارُ ماکانَ لَهُمُ الخِیَرَهُ»(۵)؟ بل سمعوا ولکنهم کما قال الله سبحانه: «فَاِنَّها لا تَعْمَى الاَبْصارُ وَلکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الّتى فی الصُّدُورِ»(۶) هیهات بسطوا فى الدّنیا آمالهم و نسوا آجالهم، فتعساً لهم و أضلّ أعمالهم، أعوذبک یا ربّ من الحُور بعد الکَوْر؛ اى اباعمر، رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏ و‏ آله‏ فرمود: مَثَلِ امام (مثل على)، همانند کعبه است، که مردم به سراغ آن مى‏روند، نه آن که کعبه به سراغ مردم بیاید.
سپس حضرت زهرا علیهاالسلام ادامه داد:
آگاه باش! به خدا سوگند! اگر حق را به اهلش واگذار مى‏کردند و از عترت رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏ و‏آله‏ اطاعت مى‏نمودند، دو نفر هم (در حکم خداوند) با یکدیگر اختلاف نمى‏کردند، و امامت همان گونه که پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ معرفى فرمود، از على علیه‏السلام تا قائم ما، فرزند نهم حسین، از جانشینى به جانشینى دیگر به ارث مى‏رسید. اما کسى (ابوبکر) را مقدم داشتند که خدا او را کنار زده بود، و کسى (على) را کنار زدند که خدا او را مقدم داشته بود. نتیجه آن شد که محصول بعثت را انکار کردند و به بدعت‏ها روى آوردند، آنها هوا پرستى را برگزیدند و بر اساس رأى و نظر شخصى عمل کردند، هلاکت و نابودى بر آنان باد! آیا نشنیدند کلام خدا را که فرمود:
«پروردگار تو هر چه بخواهد، مى‏آفریند و هر چه بخواهد، برمى‏گزیند، آنان (در برابر او) اختیارى ندارند.»
آرى شنیدند، همان گونه که قرآن فرمود:
«چشم‏هاى ظاهر نابینا نمى‏شود، بلکه دل‏هایى که در سینه‏هاست، کور مى‏شود.»
افسوس که آنان آرزوها و هوس‏هاى خود را تحقق بخشیدند و از مرگ و قیامت غافل ماندند! خدا نابودشان گرداند و آنان را در کارهایشان گمراه کند.
پروردگارا! به تو پناه مى‏برم از کمى یاران پس از فراوانى آنان.»(۷)
**آیا جاى عذرآوردن باقى مانده؟
«غصب فدک» انتقامى بود که از حضرت زهرا علیهاالسلام در مقابل حمایت‏هایش از حق امیرمؤمنان علیه‏السلام گرفته مى‏شد. پافشارى حضرت بر دفاع از ولایت امیرمؤمنان علیه‏السلام و نگرانى هیئت حاکمه از تأثیر کلام حضرت زهرا علیهاالسلام در میان مردم، آنان را واداشت تا با گرفتن فدک از ایشان، به دو هدف عمده برسند: از یک سو، به دیگر معترضان نشان دهند که ایستادگى در برابر قدرت حاکمه هزینه‏هاى سنگینى دارد و از سوى دیگر، وانمود کنند که مشکل اصلى هیئت حاکمه با حضرت زهرا علیهاالسلام مسائل مالى و دنیوى است، نه مبحث دین و امامت و ولایت!
آنها مى‏دانستند که خاندان رسول خدا صلى‏الله‏ علیه‏ و ‏آله‏ و اهل بیت مطهّر، هیچ گونه دلبستگى به مال دنیا ندارند، و تمام همّ و غمّ آنان حفظ مکتب اسلام و پایدارى از اصالت آن است و اگر این واقعیت براى عامه مردم به اثبات برسد پایه‏هاى لرزان حکومت جدید، سست‏تر خواهد شد. بنابراین، نیازمند سوژه‏اى بودند که اذهان مردم را به سوى دیگرى هدایت کنند و مشکل اصلى حکومت با خاندان رسول خدا صلى‏الله‏ علیه‏ و ‏آله‏ را دعواى ارث و میراث و درد مال و منال جلوه دهند؛ لذا بهترین سوژه را گرفتن فدک یافتند، و با تحریف سخنان رسول خدا صلى‏الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ مشروعیتى براى کار ناپسندیده خود تدارک دیدند.
حضرت زهرا علیهاالسلام که به خوبى از اهداف آنان اطلاع داشت، فرصت را مغتنم شمرد و خطبه مشهور خود را در مسجد مدینه ایراد فرمود؛ خطبه‏اى که طنین سخنان رسول خدا صلى‏الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ را در اذهان مردم به یاد مى‏آورد، گویى که پیامبر صلى‏الله‏ علیه ‏و ‏آله‏ بر بالاى منبر خطبه مى‏خواند!
حضرت در این خطبه، حقایق فراوانى را با مردم در میان گذاشت، و پرده‏هاى تزویر و تحریف را کنار زد و چهره غبار گرفته حقیقت را به مردم نشان داد. او چنان مستدل و مستحکم سخن گفت که خلیفه اول در برابر منطق قوى ایشان تسلیم شد و دستور باز گرداندن فدک را صادر نمود (گر چه با فاصله کمى مجدداً به دستور نخست خود بازگشت). نتیجه خطبه حضرت، بسیار جالب و قابل توجه است؛ بعد از آن خطبه تاریخى جمعى به حضرت زهرا علیهاالسلام گفتند:
«یا بنت محمّد! لو سمعنا هذا الکلام منک قبل بیعتنا لأبى بکر ما عدلنا بعلىّ أحدا؛ اى دختر رسول خدا! اگر قبل از بیعت با ابوبکر این سخنان را از تو مى‏شنیدیم، به هیچ وجه کسى را بر على علیه‏السلام ترجیح نمى‏دادیم!»
اینجا بود که حضرت در جواب آنان به جریان غدیر خم اشاره کرده، فرمود:
«هل ترک أبى یوم غدیرخم لأحد عذرا؟؛ آیا پدرم رسول خدا صلى‏الله‏ علیه ‏و ‏آله‏ پس از حادثه غدیرخم، جایى براى عذرآوردن باقى گذاشته بود؟»
در کتاب دلائل الامامه نقل شده است: بعد از این که حضرت زهرا علیهاالسلام آن خطبه غرّا را ایراد فرمود، در هنگام بازگشت از مسجد، رافع بن رفاعه به دنبال حضرت آمد و خطاب به ایشان عرضه داشت:
«یا سیّده ‏النساء لو کان أبوالحسن تکلم فى هذا الأمر و ذکر للناس قبل أن یجرى هذا العقد ما عدلنا به احداً؛ اى سرور زنان! اگر على علیه‏السلام قبل از این که مردم با ابوبکر بیعت کنند، با آنان سخن مى‏گفت و روشنگرى مى‏نمود، ما از او روی گردان نمى‏شدیم، و با فرد دیگرى بیعت نمى‏کردیم!»
حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود:
«الیک عنى فما جعل الله لأحد بعد غدیرخم من حجّه ولاعذر؛ مرا به حال خود بگذار، که خداوند بعد از جریان غدیر خم براى هیچ کس عذر و بهانه‏اى قرار نداده است.»(۸)
سخن آخر
در پایان، ذکر این نکته لازم است که بعد از ارتحال رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ و موفقیت حزب سقیفه در دستیابى به خلافت، مخاطبان حضرت زهرا علیهاالسلام اغلب کسانى بودند که در روز غدیر حضور داشتند و با چشم‏هاى خود رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ را مشاهده کرده بودند که دست على علیه‏السلام را بلند کرده و به مردم نشان داد. آنها با گوش‏هاى خود شنیده بودند که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ فرمود: «من کنت مولاه فهذا علىٌّ مولاه» و حتى اغلب آنان در آن روز با حضرت على علیه‏السلام دست بیعت داده و جانشینى رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏ را به وى تبریک گفته بودند. اگر به ندرت کسانى هم بودند که در غدیر حضور نداشتند، آنان نیز اخبار قطعى آن را از مسلمانان حاضر در غدیر دریافت کرده بودند. دیگر شبهه‏اى در صحّت جریان غدیر وجود نداشت و از لحاظ فاصله زمانى هم کمتر از صد روز از جریان غدیر سپرى نشده بود، و احتمال فراموشى مردم به هیچ وجه قابل اعتنا نبود.
در چنین شرایطى که مخاطبان، علم کافى داشته و بلکه خود در جریان غدیر حاضر و شاهد بودند، اما به هر دلیلى خود را به فراموشى زدند و گاهى نیز با عناد و لجاجت برخورد کردند، زمینه چندانى براى طرح واقعیت‏هاى روشن و غیر قابل انکار نبود، و جز براى اتمام حجّت و یا ثبت در حافظه تاریخ، براى بهره‏مندى آیندگان، ثمره دیگرى نداشت. به همین دلیل است که در آن مقطع خاص، فقط دو مورد از امیرمؤمنان علیه‏السلام استناد به حدیث غدیر نقل شده است و عمده استشهادات حضرت على علیه‏السلام به جریان غدیر، در دوره پنج سال خلافت بود که بسیارى از مخاطبان حضرت، غدیر خم را درک نکرده بودند و به دلیل فاصله زمانى زیاد، بعضى از اصحاب نیز ادعاى فراموشى مى‏کردند!
با این توضیح، سرّ این که حضرت زهرا علیهاالسلام فقط اشاره‏اى به غدیر مى‏نمایند، و اغلب به حالت سؤال که آیا غدیر را فراموش کرده‏اید، و یا این که آیا جاى عذر و توجیهى بعد از غدیر باقى مانده است، روشن مى‏گردد.
البته توجه به این نکته که حضرت زهرا علیهاالسلام با فاصله بسیار کمى بعد از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏ و ‏آله‏ به شهادت رسید، و تقریباً نصف این ایام را نیز در بستر بیمارى به سر برد، اهتمام خاص ایشان به یادآورى جریان «غدیر» در همین مدت کوتاه، روشن مى‏گردد!
پى‏نوشت‏ها:
۱٫مائده / ۶۷٫
۲٫همان / ۳٫
۳٫الغدیر، ج ۱، ص ۹۷٫
۴٫الاحتجاج، طبرسى، ج ۱، ص ۲۰۲/ الامامه و السیاسه، ج ۱، ص ۳۰/ الامالى، شیخ مفید، مجلس ۶، ح ۹/ بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۲۰۴ و ۳۵۶/ نهج الحیاه، محمد دشتى، ص ۱۲۷ و ۱۲۸٫
۵٫قصص / ۶۸٫
۶٫حج / ۴۶٫
۷٫کفایه‏الاثر، ص ۱۹۸/ الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۱۲۳/ بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۵۳، نهج الحیاه، ص ۳۸ ـ ۴۰٫
۸٫دلائل الامامه، صص ۳۷ و ۳۸/ الخصال، ج ۱، ص ۱۷۳/ بحارالانوار، ج ۳۰، ص ۱۲۴٫
منابع:
۱٫الاحتجاج، علامه طبرسى، انتشارات اسوه، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق.
۲٫أسنى المطالب فى مناقب سیّدناعلىّ بن ابى‏طالب، ابوالخیر محمد الجزرى الشافعى، مکتبه الامام امیرمؤمنان(ع)، اصفهان.
۳٫الامالى، شیخ مفید، چاپ کنگره جهانى هزاره شیخ مفید، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ ق.
۴٫الامامه والسیاسه، ابن قتیبه الدینورى، انتشارات الشریف الرضى، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق.
۵٫بحارالانوار، علامه مجلسى، مؤسّسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق.
۶٫الخصال، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق.
۷٫دلائل الامامه، محمد بن جریر طبرى، کتابخانه حیدریه، نجف اشرف، ۱۳۸۳ ق.
۸٫الصراط المستقیم، علامه زین‏الدین على بن یونس نباطى بیاضى، کتابخانه حیدریه، نجف اشرف، چاپ اول ۱۳۸۴ ق.
۹٫الغدیر، علامه امینى، دارالکتاب العربى، بیروت، چاپ سوم، ۱۳۸۷ ق.
۱۰٫کفایه‏الاثر، ابوالقاسم على بن محمد بن على خزّاز قمى رازى، انتشارات بیدار، قم، ۱۴۰۱ ق.
غدیر از اساسى‏ترین برنامه‏هاى پیامبر خدا(ص) براى دوام و عزت و شکوه اسلام و قرآن بود. او در بازگشت از حجه‏الوداع آخرین رسالت ‏خویش را انجام داد. زیرا خدایش فرموده بود:
” یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لا یهدى القوم الکافرین.”(مائده/۶۷)
اى پیامبر، آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرسانده‏اى؛ خداوند تو را از گزند مردم نگه مى‏دارد. خداوند گروه کافران را هدایت نمى‏کند. (۱)
در پى اجراى اوامر پروردگار و معرفى وصى و جانشین خود على ‏بن‏ابى‏طالب(ع) آیه اکمال دین: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا؛ امروز دین شما را کامل کردم و نعمت ‏خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم‏» نازل (۲)و روز غدیر جشن ولایت و وصایت ‏شد.
اهل بیت پیامبر و امامان بر حق شیعه، که نگاهبان اسلام حقیقى بودند و سعى داشتند آن را از خطرات دور سازند، از هر فرصتى بهره بردند تا غدیر را زنده بدارند و آن خاطره گرامى و به یاد ماندنى را مطرح کنند؛ زیرا در تابش آفتاب غدیراهداف والاى پیامبر جامه عمل ‏پوشید و براى فتنه‏انگیزى کج‏ اندیشان فرصت ‏باقى نماند.
نگاهى گذرا به سیره فاطمه و امیرمؤمنان علیهماالسلام و دیگر امامان راستین شیعه ما را با اهمیت واقعه غدیر و نقش عظیم و سرنوشت‏ساز آن هدایت و نیکبختى بشر آشنا مى‏سازد.
راویان، نویسندگان و مفسران اهل سنت و شیعه به واقعه غدیر و آیات نازل شده درآن توجه بسیار داشته‏اند. برخى از علماى شیعه مانند علامه طبرسى روایات(۳) نزول آیه تبلیغ(۴)در سرزمین غدیر را مشهور دانسته‏اند. از اهل سنت ابوالقاسم عبیدالله بن‏عبدالله حسکانى، از دانشمندان اهل سنت، نیز همین را مطرح مى‏کند. او احادیث غدیر را در دوازده جزوه دسته ‏بندى کرده، آن را «دعاء الهداه الى اداء حق الموالاه‏» نامیده است. (۵)
ابوالعباس احمد بن‏محمد بن‏سعید مشهور به ابن‏عقده – مورد اعتماد مذاهب چهارگانه اهل سنت – دراین باره کتابى به نام «حدیث الولایه‏»(۶)تدوین کرده است.
علامه امینى نیز کتاب گرانسنگ «الغدیر» را، در یازده مجلد، به رشته نگارش درآورد. آنچه در مجموعه این آثار جلب توجه مى‏کند موضعگیرى آشکار ائمه اهل بیت علیهم السلام درباره این واقعه مهم است، موضعگیریهایى که ازاهمیت غدیر و نقش آن در سعادت بشر پرده برمى‏دارد. دراین مقاله به بررسى بخشى از این موضعگیریها مى‏پردازیم:
فاطمه زهرا سلام الله علیها برمزارحمزه سید الشهداء (احد)
روزى در احد بر مزار عموى پدرش «حمزه سیدالشهداء» ایستاده بود و عزادارى مى‏کرد. محمود بن ‏لبید فرصت را غنیمت ‏شمرده، پس ازعزادارى پرسید: اى دختر پیامبر خدا(ص)، آیا براى امامت و زعامت على بن‏ابى‏طالب(ع) از سخنان پیامبرخدا(ص) دلیلى به یاد دارى؟
فاطمه فرمود:
و اعجبا انسیتم یوم غدیر خم؟… اشهد الله تعالى لقد سمعته یقول: على خیر من اخلفه فیکم و هو الامام و الخلیفه بعدى و سبطاى و تسعه من صلب الحسین، ائمه ابرار، لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیین و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الى یوم القیامه. (۷)
شفگتا! آیا حادثه عظیم غدیر خم را فراموش کرده‏اید؟… خدا را گواه مى‏گیرم که خود شنیدم آن بزرگوار مى‏فرمود: على بهترین کسى است که او را در میان شما جانشین خود قرار مى‏دهم، على [علیه السلام] امام و خلیفه بعد از من است.
دو فرزندم حسن و حسین[علیهما السلام] و نه نفر از فرزندان حسین[ع] پیشوایان و امامانى پاک و نیک‏اند. اگر ازآنان اطاعت کنید، شما را هدایت ‏خواهند کرد و اگر با آنها مخالفت ورزید، تا روز قیامت تفرقه و اختلاف در میانتان حاکم خواهد بود.
على(ع) و استدلال به غدیر
الف) سلیم بن‏قیس هلالى مى‏گوید: در زمان خلافت عثمان، در مسجد النبى(ص) نشسته بودم؛ جمعى از مردم نیز در مسجد درحال گفتگو بودند. على بن‏ابى‏طالب(ع) به پاخاست، سوابق خویش در خدمت‏ به اسلام را برشمرد و همگى بر درستى گفتارش گواهى دادند حضرت درباره روزغدیرخم فرمود:
مردم درباره ولایت و وصایت از پیامبر خدا(ص) پرسیدند، درآن هنگام خداوند به پیامبرش فرمان داد تا خلیفه و جانشین بعد از خود را معرفى کند و توضیح دهد، همان‏طور که درباره نماز، روزه، زکات و حج جزئیات را بیان کرده است. آنگاه امام(ع) ادامه داد: «فنصبنی للناس علما بغدیر خم… فقال(ص): ایها الناس اتعلمون ان الله – عز و جل – مولاى و انا مولى المؤمنین و انا اولى بهم من انفسهم قالوا بلى یا رسول الله. قال(ص): قم یا على، فقمت. فقال: من کنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه‏». (۸)
درغدیرخم پیامبرخدا(ص) مرا چنین معرفى کرد: اى مردم، آیا مى‏دانید که خداوند ولى و سرپرست من است و من ولى و سرپرست‏ شما مؤمنان هستم؛ و من نسبت ‏به جانهاى شما از خودتان سزاوارترم؟ همگى پاسخ دادند: چنین است اى پیامبر خدا. سپس فرمود: على به پاخیز. من برخاستم، آنگاه فرمود:
هر کس من ولى و سرپرست او هستم على بن‏ابى‏طالب(ع) براو ولایت دارد؛ بار خدایا دوست ‏بدار هرکه على را دوست دارد، و دشمن بدار هر که على را دشمن مى‏دارد…
ب) حدیث غدیر در معرکه صفین
على(ع) در یکى از روزها در جمع سپاه خود، که گروهى از مهاجرین و انصار(۹)نیز درآن به چشم مى‏خوردند از زبان پیامبر خدا(ص) فضایل خویش را برشمرد. آیات شریف «انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه… (۱۰)» و «لم یتخذوا من دون الله ولا رسوله ولا المؤمنین ولیجه (۱۱)» را تلاوت کرد و فرمود: مردم پرسیدند یا رسول الله، آیا ولایت اختصاص به بعضى از مؤمنان دارد یا براى عموم است؟ درآن هنگام خداوند فرمان داد تا پیامبرش ولایت را همانند نماز، روزه، زکات و حج توضیح دهد و تبیین کند. درآن وقت پیامبر خدا(ص) درغدیرخم مرا ولى امر مردم قرار داد و چنین خطبه خواند: ان الله ارسلنى برساله… من کنت مولاه فعلى مولاه… (۱۲)
ج) خطبه غدیریه امیرمؤمنان(ع) در زمان حکومت
در دوره حاکمیت على بن‏ابى‏طالب(ع) اتفاقا روز عید غدیر با جمعه مصادف شد. مسلمانان حضور چشم‏گیرى پیدا کردند و آن حضرت براى اقامه نماز جمعه و خواندن خطبه‏هاى آن در برابر مردم قرار گرفت. حسین بن‏على(ع) مى‏گوید: پنج ‏ساعت از روز گذشته بود[قبل از اذان ظهر]، که پدرم خطبه‏ها را آغاز کرد. او نخست ‏به حمد و ثناى حضرت حق پرداخت، صفات ربوبى‏اش را برشمرد، حاکمیت مطلق را از آن وى دانست، نعمت‏هایش را مورد توجه قرار داد و بعد خطاب به مردم فرمود: خداوند تعالى امروز دوعید بسیار بزرگ [جمعه وغدیر] را براى شما در یک زمان قرار داده است؛ دوعیدى که هر یک فلسفه وجودى دیگرى را تکامل مى‏بخشد و به وسیله هر یک هدایت در دیگرى اثر مى‏بخشد… سپس فرمود: توحید و ایمان به یگانگى خداوند پذیرفته نمى‏شود مگر با اعتراف به نبوت پیامبرش محمد(ص) و دین و شریعت محمد(ص) پذیرفته نمى‏شود مگر با قبول ولایت امر کسى که خدا فرمان ولایتش را داده است؛ و همه این امور سامان نمى‏پذیرد مگر بعد از توسل و تمسک به اهل ولایت.
غدیر از نگاه مولى الموحدین(ع)
على(ع) سپس فرمود: خداوند در روز غدیر (۱۳)آنچه در باره منتخبین خود اراده کرد بر پیامبرش فرو فرستاد، به او فرمان داد تا ولایت و وصایت را ابلاغ کند و مجال را از کافران و منافقان بگیرد نگران گزند دشمنان نباشد. روزغدیر قدر و منزلت ‏بسیار دارد، در آن روز گشایشهاى الهى فرا رسیده و حجتش بر همه تمام شده است. امروز روز روشنگرى و اظهارعقیده از جایگاه بلند و روشن است، امروز روز تکامل دین و روز وفاى به عهد است. غدیر روز شاهد (۱۴)[رسول الله(ص)] و مشهود [على بن‏ابى‏طالب(ع)] است، روز در هم ریختن پیمانهاى زیر پرده کفر و نفاق است، روز آشکار شدن حقایق اصیل اسلام است، روز ذلت و خوارى شیطان است، روز استدلال و برهان است، روز جدا شدن صفوف کسانى است که آن را تکذیب مى‏کردند امروز بزرگترین روزى است که عده‏اى از شما از آن اعراض کردید، روز هدایت و امتحان بندگان خداست، روز آشکار شدن کینه‏هاى نهفته در دلها و سینه‏هاست، روز عرضه نصوص [سخنان بدون ابهام پیامبر(ص)] بر افراد مؤمن و دلباخته [اهل الخصوص] است، غدیر روز شیث پیامبر(ع) است، روز ادریس و یوشع و شمعون و … منشور علوى(ع) در عید غدیرامیر مؤمنان(ع) در قسمت آخر خطبه فرمود: رحمت ‏خدا بر شما اى مسلمانان، بعد از برگشت از این اجتماع بزرگ امروز [غدیر] را عید بگیرید: [و با انجام امور ذیل آن را بزرگ بشمارید].
الف) نعمت را بر افراد خانواده و خویشاوندانتان گسترش دهید و نیکى و بخشش پیشه کنید. (۱۵)
ب) به برادران دینى خویش به قدر توان نیکى و بخشش کنید. (۱۷و۱۶)ج) خداى را در برابر نعمتهایى که به شما ارزانى داشته، شکرگزار باشید.
د) کنار یکدیگر جمع شوید تا خداوند اجتماع شما را فراگیر و گیراتر سازد.
ه) به یکدیگر نیکى کنید تا خداوند به شما الفت و مهربانى بیشتر عنایت کند.
و) نعمت‏هاى الهى را به یکدیگر تبریک و تهنیت گویید همان طور که خداوند [در این روز] با اعطاى اجر و ثوابى بیش از دیگر اعیاد به شما تهنیت مى‏گوید. بعد فرمود: کمک‏هاى مالى به دیگران درامروز (غدیر) به اموالتان برکت مى‏بخشد و برعمرتان مى‏افزاید: مهربانى به دیگران سبب رحمت و عنایات حق خواهد شد.
ز) با خوش‏رویى و شادمانى یکدیگر را درآغوش بگیرید.
ح) خداوند را برتوفیقات خویش سپاس گویید.
ط) از فقرا و ضعیفانى که چشم به کمک شما دارند دیدن کنید، به زیارتشان بروید و با آنان در خوراکشان همراه شوید.
بعد حضرت فرمود: یک درهم کمک به فقرا در روز عید غدیر با دویست‏ هزار درهم برابر است، بلکه بیشتر خواهد بود.
ى) وقتى یکدیگر را ملاقات کردید مصافحه کنید، به هم تبریک بگویید و سلام کنید، که پیامبر خدا(ص) به من چنین فرمان داد. (۱۸)
غدیر خم در خطبه امام مجتبى(ع)
حسن بن‏على(ع) در برابر طاغوت شام و مردم کوفه خطبه‏اى خوانده، مردم را به بالاترین نعمت از دست رفته، که حاکمیت اهل بیت(ع) بود، توجه داد. شایستگى و لیاقت ‏خویش و مشروعیت‏ خلافتش را متذکر شد و داستان روز بیاد ماندنى غدیر را چنین بازگو کرد: «وقد سمعت هذه الامه جدی – صلى الله علیه و آله – یقول: ما ولت امه امرها رجلا و فیهم من هو اعلم منه الا لم یزل یذهب امرهم سفالا حتى یرجعوا الى ما ترکوه و سمعوه – صلى الله علیه و آله – یقول لابى: انت منى بمنزله هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى. و قد راوه و سمعوه(ص) حین اخذ بید ابی بغدیر و قال لهم: من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاده ثم امرهم ان یبلغ الشاهد منهم الغائب ثم قال… (۱۹)»
مردم سخن جدم پیامبر(ص) را به یاد دارند که مى‏فرمود: هر گاه مردم کسى را به رهبرى خویش برگزینند در حالى که لایقتر و آگاهتر از آن فرد وجود داشته باشد، براى خویش تیره‏ بختى خریده‏اند مگر این که دوباره بدانچه رها کردند و به فراموشى سپردند بازگردند و آنچه را که از پیامبرشان درباره پدرم شنیده‏اند دنبال کنند، رسول خدا مى‏فرمود: اى على تو بعد از من مانند هارون پس از موسى هستى، او جانشین برادرش موسى بوده تو نیز جانشین و خلیفه منى؛ تنها تفاوت [میان آنها و ما] این است که بعد از من پیامبرى و نبوت نخواهد بود. امام مجتبى(ع) سپس فرمود: این مردم پیامبر خود را دیدند و سخنانش را در«غدیر خم‏» شنیدند. درآن روز جدم رسول خدا(ص) دست پدرم(ع) را گرفت و در برابر آنان گفت: هر کس من مولا و سرپرست او هستم على مولاى او خواهد بود؛ خدایا، دوست ‏بدار هر کس او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس او را دشمن دارد… سپس جدم پیامبر(ص) دستور اکید داد که، حاضران مطالب غدیر را به غایبان برسانند.
امام حسین(ع) و حدیث غدیر در منا
یک سال قبل از مرگ معاویه، امام حسین علیه السلام به زیارت بیت الله الحرام درمراسم پر شکوه، حج مشرف شد عبدالله بن‏عباس و عبدالله بن ‏جعفراو را همراهى نمودند. آن سال عده زیادى از زنان و مردان بنى‏هاشم حضور داشتند. امام حسین(ع) درایام تشریق آنان را در سرزمین منا جمع نمود درآن اجتماع عظیم بیش از هفتصد نفراز مردان تابعین و دویست نفر از صحابه پیامبر خدا(ص) گرداگرد وجودش زیر خیمه حلقه زدند و منتظر سخنان امام خویش بودند، حضرت بپا خاست و پس از حمد و ثناى الهى فرمود:
شما شاهد و ناظر تجاوزات معاویه جنایتکار نسبت ‏به ما و شیعیان هستید و ازآنها اطلاع دارید، سخنان مرا گوش کنید و بنویسید [تا براى آیندگان بماند] و به دیگر شهرها و قبائل و افراد مؤمن و مورد اعتماد خود برسانید و آنان را دعوت به اداء حق ما (اهل بیت) کنید ترس آن دارم که وقتش بگذرد و حقوق ما مغلوب ستمگر گردد، گر چه خداوند بالاترین پشتیبان است. سپس فرمود: شما را به خدا سوگند: بیاد نمى‏آورید که پیامبر خدا(ص) روزغدیرخم پدرم على(ع) را وصى و امام بعد از خود قرار داد و حدیث ولایت را بر شما خواند و فرمود همگى باید این پیام را به دیگران برسانید پاسخ دادند: چرا ما بیاد داریم. (۲۰)
امام محمد باقرعلیه السلام وغدیر
فضیل بن ‏یسار، بکیر بن‏اعین، محمد بن ‏مسلم، برید بن ‏معاویه و ابوالجارود همگى در محضر امام باقر(ع) بودند حضرت در باره ولایت على بن‏ابى‏طالب(ع) و روز غدیر فرمودند:
خداوند پیامبرش را مامور به ولایت على [علیه السلام] کرد و این آیه شریفه را نازل کرد: «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه‏»(۲۱)با نزول آیه فوق ولایت اولى الامر واجب گردید ولکن عده‏اى نفهمیدند اولى الامر چه کسانى هستند؟ خداوند به محمد – صلى الله علیه و آله – دستور داد تا آن را توضیح دهد و همانند نماز و زکات و روزه و حج مصادیق خارجى آن را روشن سازد. در آن هنگام اضطراب او را فرا گرفت و ترسید عده‏اى به واسطه آن از آیین اسلام برگردند و او را تکذیب کنند او به خدا پناه برد درآن هنگام آیه تبلیغ (یا ایها الرسول بلغ… (۲۲)) نازل گشت پیامبر خدا(ص) امر حق را اجرا نمود و در غدیر خم ایستاد و فرمان اجتماع مردم و زوار بیت الله الحرام را داد و درآنجا على بن‏ابى‏طالب(ع) را ولى بعد از خود معرفى کرد و دستور داد آنانى که درآنجا (غدیر خم) بودند پیام خداوند (ولایت على(ع)) را به دیگر افراد برسانند.
امام صادق(ع) در مسجد غدیر
حسان جمال مى‏گوید: همراه امام صادق(ع) از مدینه به مکه مسافرت کردم. در نزدیکى میقات جحفه، چون به «مسجد غدیر» رسیدیم امام – علیه السلام – به جانب چپ مسجد نگریست و فرمود: این مکانى است که پیامبر خدا(ص)، در روزغدیر، على را جانشین خود معرفى کرد و فرمود: من کنت مولاه فعلى، مولاه. آنگاه امام(ع) به جانب دیگر نگاه کرد، جایگاه خیمه‏هاى دیگران را نشان داد و فرمود: سالم غلام ابوخذیفه و ابوعبیده جراح نیزدرآنجا بود؛ گروهى از مردم چون على(ع) را بر روى دست پیامبر دیدند با حسادت به وى نگریستند و به یکدیگر مى‏گفتند: به دو چشم او [پیامبر] نگاه کنید، چگونه همانند دیوانه به اطراف خویش مى‏نگرد و قرار ندارد. دراین هنگام جبرئیل نازل شد (۲۳)و این آیات را بر پیامبر خدا(ص) قرائت کرد:
«و ان یکادالذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون و ما هو الا ذکر للعالمین‏». (۲۴)
آنان که کافر شدند، چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند؛ آنها مى‏گفتند: او واقعا دیوانه است، در حالى که قرآن جز بیدارى و آگاهى براى جهانیان نیست. (۲۵)
امام کاظم(ع) و مسجد غدیر
عبدالرحمان بن‏حجاج گفت: خدمت موسى‏ بن ‏جعفر(ع) رسیدم. در حالى که قصد سفر داشتم، از آن حضرت در باره مسجد غدیر خم پرسیدم.
امام – علیه السلام – فرمود: درآن مسجد نماز بخوانید که فضیلت و ثواب بسیار دارد، پدرم [به هر که عازم آن دیار بود] فرمان مى‏داد تا در مسجد غدیر نماز بگزارد. (۲۶)
امام رضاعلیه السلام وغدیر
الف) عرشیان و روزغدیر
احمد بن‏محمد بن‏ابى ‏نصر بزنطى مى‏گوید: در منزل امام هشتم على بن‏موسى‏الرضا(ع) نشسته بودم، جمع بسیارى نیز در منزل حضرت گرد آمده بودند که گفتگو درباره روزغدیر آغاز شد؛ بعضى از افراد وجود روزغدیر را در صدر اسلام منکر شدند و بعضى آن را از شعائر اسلامى مى‏دانستند. در این هنگام، على بن ‏موسى‏الرضا(ع) فرمود: پدرم از جدم «جعفر بن‏محمد» چنین نقل مى‏کرد:
آسمانیان روزغدیر را بهتر از زمینیان مى‏شناسند، خداوند در بهشت‏ برین ساختمان بزرگى را به خود اختصاص داده است؛ این ساختمان از آجرهاى نقره و طلا ساخته شده، درآن صد هزار گنبد از یاقوت سرخ و صد هزار گنبد از یاقوت سبز وجود دارد، خاک و گل‏هاى به کار گرفته شده دراین قصر از مشک و عنبر است، در آن چهار جوى (یا رودخانه) به چشم مى‏خورد که در هر یک از آنها خمر و آب زلال و شیر و عسل جریان دارد؛ دراطراف این جویبارها درختان انبوهى از میوه‏هاى مختلف روییده، بر روى آنها پرندگانى پرواز مى‏کنند که بدنشان از لؤلؤ و پرهایشان از یاقوت است؛ آنها با پرواز خویش ‏صداهاى دلنوازى ایجاد مى‏کنند.
روزغدیردراین قصر بزرگ باز مى‏شود؛ فرشتگان و اهل آسمانها تسبیح‏ گویان به قصر داخل مى‏شوند؛ آن پرندگان به پرواز درآمده در جویبارها خود را مرطوب مى‏سازند و سپس به آن مشک و عنبر آغشته کرده، و عطرش را در فضاى ملکوتى قصر منتشر مى‏سازند؛ فرشتگان الهى به نام فاطمه زهرا(س) به یکدیگر هدیه مى‏دهند؛ چون پایان روزغدیر فرا مى‏رسد، به فرشتگان گفته مى‏شود به جایگاههاى خویش برگردید شما تا سال آینده، مثل چنین روزى، از اشتباه و لغزش در امان هستید و بدانید همه این موهبت‏ها به خاطر عظمت پیامبر ما محمد و وصى او على بن‏ابى‏طالب – علیهما السلام – است.
ب) برکات عید غدیر
سپس على بن ‏موسى‏الرضا(ع) رو به احمد بن ‏محمد ابى‏نصر کرد و فرمود:
اى فرزند ابونصر، هر جا که بودى روز غدیر سمت مرقد امیرمؤمنان – علیه السلام – بشتاب که:
۱ – خداوند گناهان شصت ‏ساله هر مؤمن زیارت ‏کننده او را مى‏آمرزد.
۲ – خدواند، به برکت روزغدیر دو برابر گروهى که در ماه رمضان، شب قدر و شب عید فطر آزاد مى‏کند، از آتش جهنم مى‏رهاند.
۳ – پروردگار یک درهم انفاق به مستحق را هزار برابر پاداش خواهد داد.
سپس فرمود: روزغدیر به برادران دینى خود برترى و فضیلت ده و مردان و زنان با ایمان را خوشحال و مسرور نما. (۲۷)
پى‏نوشت ها:
۱- برابر نقل اسباب النزول واحدى نیشابورى، ص ۱۳۵ و تفسیر کبیر فخر رازى، ج ۱۲،ص ص‏۴۹ – ۵۰؛ شان نزول آیه، غدیر خم و معرفى على بن‏ابى‏طالب(ع) بوده است.
۲- درالمنثور، سیوطى، ج ۲، ص‏۲۵۶/ تاریخ بغداد، خطیب نیشابورى، ج‏۶، ص ۲۹۰٫
۳- مجمع‏البیان، علامه طبرسى، ج‏۳، ۴، ص‏۲۲۳٫
۴- مائده،۶۷٫
۵- شواهد التنزیل، حاکم حسکانى، ج ۱، ص ۲۵۲٫
۶- الطرائف، سید بن ‏طاووس، ج ۱، ص ۱۴۰٫
۷- بحارالانوار، ج‏۳۶، ص‏۳۵۳ – ۳۵۴/ اسمى المناقب، علامه شمس‏الدین ابن‏جزرى، ص ۳۲/ نهج الحیاه، ص ۳۸٫
۸- احتجاج طبرسى، ج ۱،صص‏۲۱۳ – ۲۱۴٫
۹- ابوهیثم بن‏تیهان، خالد بن‏زید، ابوایوب انصارى، عمار بن ‏یاسر و … مجموعا هفتاد نفر از مهاجرین و انصار بدرى حضور داشتند.
۱۰- مائده، ۵۵٫
۱۱- توبه،۱۶٫
۱۲- بحارالانوار، ج‏۳۳، صص‏۱۴۷ -۱۴۶٫
۱۳- از روزغدیرخم در روایت تعبیر به «یوم الدوح‏» شده است که این واژه هم در روایات و هم در اشعار به کار گرفته شده است. (بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۱۱۵).
۱۴ و ۱۵ – تفسیر شاهد و مشهود را مى‏توان در موارد ذیل یافت: اصول کافى، ج ۱، ص ۴۲۵، ح‏۶۹/ بحارالانوار، ج ۳۵، ص‏۳۸۶، ح ۱/ ج‏۳۶، ص ۱۱۴، ح ۶۱٫
۱۶ و ۱۷ – در ترجمه عبارات تلفیق شده است.
۱۸- بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۱۱۸ – ۱۱۲، ح ۸، مقدارى از خطبه امیرالمؤمنین(ع) توسط امام حسین(ع) نقل شده و ما آن را ترجمه و تلخیص نمودیم.
۱۹- ینابیع الموده، قندوزى حنفى، ج‏۳، ص‏۱۵۳/ بحارالانوار، ج ۱۰، ح ۵، صص ۱۴۴ – ۱۳۸٫
۲۰- موسوعه کلمات الامام الحسین(ع)، ص ۲۷۰/ الغدیر، ج ۱، ص ۱۹۸، ح‏۹، چاپ چهارم.
۲۱- مائده، ۵۵٫
۲۲- مائده،۶۷٫
۲۳- فاصله مسجد غدیر با میقات جحفه سه میل (تقریبا ۵۷۶۰ متر) مى‏باشد. (معجم معالم الحجاز، ج ۲، ص ۱۲۴).
۲۴- قلم، ۵۲ – ۵۱٫
۲۵- فروع کافى، ج ۴، ص‏۵۶۶/ نورالثقلین، ج ۵، ص‏۳۹۹٫ روایات دیگرى نیز در شان این آیه وارد شده است که همین مضمون را نشان مى‏دهد.
۲۶- وسائل الشیعه، ج‏۳، ص‏۵۴۹، ح ۲، ب ۶۱/ فروع کافى، ج ۴، ص‏۵۶۶، ح ۱/ تهذیب الاحکام، ج‏۶، ص ۱۸، ح ۲۱، ب‏۱۶/ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص‏۵۵۹، ح‏۳۱۴۳٫
۲۷- تهذیب الاحکام، ج‏۶، ص ۲۴، ح‏۹، باب‏۱۹/ بحارالانوار، ج ۹۴، صص‏۹ –

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *